شمال ما: امروز (پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴) در مراسم تدفین زندهیاد مژده ساجدین – نویسنده و بانوی فرهنگدوست گیلانی – تصویری تلخ پیش رویمان قرار گرفت: جمعیتی کمشمار، سکوتی سنگین و غیبت چهرههایی که باید پاسدار فرهنگ این سرزمین میبودند. نه از خانهی فرهنگ نشانی بود، نه از مسئولان فرهنگی و نه حتی از آن فعالانی که معمولاً در صف نخست عکسهای یادگاری همایشها دیده میشوند.
مژده ساجدین فقط یک نام نبود؛ او سالها قلم زد، پژوهش کرد و عمرش را صرف ادبیات و فرهنگ گیلان کرد. اما در روز بدرقهاش، در کنار معدود دوستان گروه داستان رشت که حاضر بودند، جای خالی دیگر اهالی فرهنگ بهوضوح احساس میشد. رسانهها نیز حضوری کمرنگ داشتند و این بیتوجهی، روایتی غمانگیز از وضعیت امروز ما ساخت.
.
.
این اتفاق تنها یک گلایه شخصی نیست؛ نشانهای است از ضعفی ساختاری. در این استان، نهادهای فرهنگی بخش عمدهای از وقت خود را به آییننامهها، نشستها و برنامههای بیاثر اختصاص میدهند، اما وقتی یکی از اهل قلم – یکی از همان “سرمایههای بیادعای فرهنگ” – از میانمان میرود، حتی حضور برای ادای احترام را نیز فراموش میکنند.
قدرشناسی تنها در بنرهای تبریک و تسلیت خلاصه نمیشود؛ در حضور معنا مییابد، در مسئولیتپذیری و در نگاهی که فرهنگ را با انسانهایش میبیند، نه فقط با ساختمانها و عناوین.
خانواده فرهنگ گیلان امروز در این آزمون سربلند نبود. باشد که این غیبت، آینهای شود برای بازنگری، تا فردا در سپردن نویسندهای دیگر یا هنرمندی دیگر به خاک، این شرمندگی تکرار نشود.
انوشیروان مباشرامینی – – کنشگر سیاسی و پژوهشگر مسائل توسعهای
دیدگاهتان را بنویسید