نگاهی به کتاب پس از نفت و انرژی خورشیدی؛



شمال ما: اگر رابطه انرژی خورشیدی و نظام سیاسی درست شکل نگیرد، ممکن است با «آخرالزمان سبز» شامل زباله‌های انبوه پنل‌ها و زیرساخت‌های ناکارآمد روبه‌رو شویم.

.

جامعه‌شناسی انرژی تجدیدپذیر شاخه‌ای میان‌رشته‌ای است که ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی گذار به انرژی پاک را بررسی می‌کند و می‌کوشد بفهمد چرا جوامع به‌سوی این انرژی‌ها حرکت می‌کنند یا مقاومت نشان می‌دهند و پیامدهای آن برای مردم، نهادها و ساختارهای قدرت چیست. این رویکرد، دلایل پذیرش یا عدم‌پذیرش فناوری‌های تجدیدپذیر و مدل‌های اقتصادی و سیاسی سازگار با گذار انرژی را مطالعه می‌کند.

انرژی خورشیدی نسبت به دیگر تجدیدپذیرها نیازمند مطالعه عمیق‌تری است؛ زیرا اگرچه مسیر فناورانه دستیابی به آن روشن به‌نظر می‌رسد، اما بن‌بست‌های اجتماعی و سیاسی آن با ذهنیت مهندسی قابل‌حل نیست. رسیدن به فهمی جامع از این انرژی، نیازمند جامعه‌شناسی تجدیدپذیرهاست. جامعه در حال گذار باید خود را بازتعریف کند؛ زیرا مدل‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی وابسته به سوخت‌های فسیلی با مدل‌های مبتنی بر تجدیدپذیرها تفاوت بنیادین دارند و گذار به انرژی پاک نیازمند براندازی نظم ناعادلانه موجود است.

مواد، روابط و زیرساخت‌های انرژی خورشیدی متفاوت‌اند و اهمیت آنها در روابط و سازوکارهایی است که شکل می‌دهند. بنابراین، شاید انرژی خورشیدی بیش از آنکه «انرژی خورشید» باشد، «انرژی مس، آلومینیوم و نقره» باشد و سیاست‌های تولید و توزیع این مواد را باید جدی گرفت. همچنین، انرژی خورشیدی نیازمند نوعی سیستم اقتصادی تازه است. ژرژ باتای آن را پایه «اقتصاد عمومی» می‌داند؛ چون انرژی خورشید مبتنی بر سخاوت و نه انباشت است.

ماهیت مردمی و محلی انرژی خورشیدی آن را از تبدیل شدن به منبع درآمد حکومتی بازمی‌دارد و با مدل‌های بزرگ‌مقیاس سودآور دولتی ناسازگار است؛ زیرا این انرژی آزاد و غیرانحصاری است. نگاه غیرسوداگرانه به آن می‌تواند به محیط‌زیست، تجارت پایدار و ساختارهای دموکراتیک کمک کند، درحالی‌که دولتی‌کردن آن با این اهداف در تضاد است و همین تضاد انرژی خورشیدی را به مسئله‌ای پیچیده و نیازمند تحلیل جامعه‌شناختی تبدیل می‌کند.

اگر رابطه انرژی خورشیدی و نظام سیاسی درست شکل نگیرد، ممکن است با «آخرالزمان سبز» شامل زباله‌های انبوه پنل‌ها و زیرساخت‌های ناکارآمد روبه‌رو شویم. پیش‌بینی جامعه‌شناسان این است که گذار به انرژی خورشیدی، ناقص و نابرابر خواهد بود. برای واقع‌بینی باید دانست:

۱) انرژی خورشیدی واحد نیست و دریافت آن به موقعیت اقتصادی و سیاسی افراد بستگی دارد.

۲) تصور «صفر کربن» درباره آن توهمی است.

۳) تصور انرژی ارزان و بی‌نهایت می‌تواند شکل‌های تازه‌ای از استعمار و سرمایه‌داری ایجاد کند.

۴) کنترل اقتصادی آن فساد و دلالی به‌همراه دارد.

بنابراین، همان‌قدر که به مهندسان و متخصصان مالی نیاز داریم، به اقتصاددانان و جامعه‌شناسان نیز نیازمندیم. امید به انرژی خورشیدی امید به آینده‌ای برابر، غیر فسیلی و رها از ویرانی زمین است؛ آینده‌ای که بتوانیم از انرژی بی‌پایان خورشید بدون واسطه لذت ببریم و بر بحران‌های زیست‌محیطی غلبه کنیم.

…..

کتاب «پس از نفت و انرژی خورشیدی»، نوشته «گروه تحقیقات مطالعات فرهنگی نفت»، ترجمه رؤیا خوشنویس، نشر شیرازه


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *