شمال ما: «گروه پزشکان ۶۶» نامهای خطاب به دولت نوشتهاند و ۱۳ مطالبه برای مقابله با کرونا و شکستن سیکل انتقال آن مطرح کردهاند. گفتوگوی میدان با یکی از پزشکان طراح این نامه را بخوانید.
آخرین روز بهمنماه یک خبر روی خروجی رسانه قرار گرفت: «کرونا به ایران رسید.» در روزهای بعد از آن که هنوز ادامه دارد، بسیاری از مسئولان و دولتیها از راهکارهایشان حرف میزنند و به مردم اطمینان میدهند که خطری آنها را تهدید نمیکند. در میان همین اظهارنظرات انکاری، «گروه پزشکان ۶۶» نامهای خطاب به دولت نوشتند و ۱۳ مطالبه برای مقابله با کرونا مطرح کردند.
در متن پیشرو با یکی از طراحان این نامه، دکتر سعید ضیایی گفتوگو کرده و از راهکارهایی که دولت باید برای مقابله با کرونا در پیش بگیرد و وظیفه خود را انجام دهد، پرسیدهایم. او معتقد است، اگر با اغماض بخواهیم دو مورد مرگ قطعی ناشی از ویروس را در روز سه شنبه (۲۹بهمنماه) به عنوان نقطه صفر فرض کنیم، حساب دو دوتا چهارتای پزشکی به ما میگوید در همان روز بیش از ۸۰ نفر بیمار مبتلای دارای علایم بالینی در سطح جامعه بدون کوچکترین قرنطینهسازی و آزادانه در حال توزیع ویروس بودهاند و با همین داده پیشبینی میکنیم تا پایان سال حداقل ۱۰هزار مورد ابتلا خواهیم داشت.
گسترش بیماری کرونا مثل هر بیماری عفونی و مسری دیگر برآیند دو موضوع است، قدرت بیماریزاییِ عامل بیماری، و شرایط محیطی که این عامل بیماری در آن فعالیت میکند. متاسفانه از نظر قدرت بیماریزایی، عامل بیماری کرونا چند مشخصه دارد که آن را از سایر عوامل عفونی، متمایز و شدیدتر میکند.
نخست اینکه، پایداری ویروسها بطور کلی در محیطهای غیرزنده معمولا خیلی طولانی نیست و بسیاری از آنها در کسری از ساعت خودبهخود از بین میروند، ولی ویروس کرونا روزهای متمادی در محیط غیرزنده فعال باقی میماند، که این مدت ممکن است حتی بیش از ۹ روز باشد. یعنی فرد مبتلا چه از بیماری خود آگاه باشد و چه هنوز متوجه بیماری خود نشده باشد، و در یک سوپرمارکت به هنگام خرید عطسه یا سرفه کند، قطرات کوچک و حتی غیرقابل رویتی که از دهان وی پرتاب میشود، میتواند روی محصولات قفسه سوپرمارکت بنشیند و طی روزهای بعد در سبد خرید فرد دیگری قرار بگیرد و او را مبتلا کند.
این مشخصه ویروس کرونا باعث شده تا رعایت اصول بهداشتی توسط افراد نیز نتواند به صورت قطعی فرد را در برابر این ویروس مصون سازد، و فقط احتمال ابتلا را کاهش دهد، و این دقیقا همان نقطهای است که موفقیت برنامهریزان بهداشتی را به چالش میکشد. نکته مهم دیگری که این ویروس را از سایرین متمایز میکند و برخورد را هم مشکلتر میکند این است که هنوز داروی موثری برای درمان آن ساخته نشده است.
بله، بهنظرم ما میتوانستیم در نقطه بهتری باشیم ولی متاسفانه اکنون در نقطه بدتری قرار داریم. ما از مجموعه تلاشهای همکاران خود در سیستمهای بهداشتی درمانی کل کشور در ۴۵ روز گذشته آگاه هستیم. همکارانی که از نظر علمی و از نظر اجرایی با تمام وجود تلاش کردند که از نظر گستردگی و از نظر کنترل عوارض و مرگ و میر مبتلایان، در نقطه بهتری از امروز باشیم. ولی واقعیت این است که بین تلاشهای انجام گرفته و درکِ عمومی جامعه از بیماری، شکاف بزرگی دیده میشود. اینکه چه عاملی باعث میشود که با وجود این تلاشها، امروز در چنین نقطهای باشیم این است که بهنظر میرسد در سطح کلان جامعه این مسئله اولویت نخست نبوده است، نشانههایی که به ما میگوید پیشگیری از اپیدمی کرونا اولویت نخست در کلان جامعه نبوده، یکی مناسبتهای تقویمی است.
در مناسبتهای تقویمی اکثریت توان رسانههای رسمی مانند صداوسیما و روزنامهها به مناسبتها اختصاص دارد، نمیشود من هر بار که تلویزیون یا رادیو را روشن میکنم یا از مقابل کیوسک روزنامهفروشی عبور میکنم بیشتر شنیدهها و دیدههایم مناسبتهایی باشد که در چند روز آینده بنا است با شکوه برگزار شود ولی انتظار داشته باشیم که جامعه در مورد بیماری کرونا به هنگام گستردهشدنِ آن آگاهی کافی داشته باشد. بپذیریم که باورهای ذهنی مردم در جوّ و اتمسفر رسمی شکل میگیرد، به همین دلیل نتیجهاش میشود این که وقتی بیماری شروع میشود در صبح روز رایگیری دوم اسفند ساعت ۸ صبح که تلویزیون شبکه یک از حضور باشکوه مردم علیرغم کرونا در قم گزارش پخش میکند، در یک پلان، از نفراتی که در صف رایگیری حضور دارند فقط یک نفر ماسک زده است، چرا؟
چون خبرنگار درباره اینکه فیگور رایدهندگان جلوی دوربین چگونه باشد، مثلا شناسنامههای خود را نشان دهند یا به نشانه پیروزی انگشتان خود را جلوی دوربین بالا بگیرند توجیه شده است ولی درباره اینکه افراد جلوی دوربین ولو به عنوان فیگور و جا انداختن یک فرهنگ، برای حفاظت فردی خود و دیگران از ماسک استفاده کنند توجیه نشده است.
شما نمیتوانی بگویی کرونا برای من اولویت نخست بوده است، در حالی که ذخایر استراتژیک ماسک در جامعه به چین ارسال میشود یا پروازهای بین ایران و چین همچنان با قدرت برقرار است. موارد اینچنینی به یک پزشک جامعهنگر میگوید که ممکن است فرصت روزهای حیاتیِ پیش از شروع بیماری برای طراحی برنامههای مدون و تاثیرگذار به خوبی مدیریت نشده باشد.
وضعیت امروز کرونا در جامعه بایستی توسط وزارت بهداشت به صورت رسمی اعلام شود، ولی متاسفانه آمار اعلامشده از نظر علمی قانعکننده نیست. ما از محدودیتهای اجرایی باخبریم، بسیاری از آنها دوستان ما هستند و تلاشها و نیتهایشان را ستایش میکنیم. ما میدانیم که وزارت بهداشت همانگونه که دغدغه سلامت مردم را برای کنترل بیماری دارد، دغدغه نگراننشدنهای بیمورد را هم دارد. همانگونه که دغدغه مستندسازی بیماران مبتلا را دارد، دغدغه کمبود کیتهای تشخیصی را هم دارد. همانگونه که دغدغه از دست ندادن یک بیمار مبتلا را دارد، دغدغه نبودنِ تخت ایزوله کافی را هم دارد و بسیاری نگرانیهای دیگری از این جنس. ولی هیچکدام از این موارد نمیتواند عدم شفافیت اطلاعرسانی و همگرا نکردن توان علمی، اجتماعی و درمانی کشور را در جهت مقابله با این بحران بزرگ توجیه کند.
بیان این موضوع که ما الان در کنترل و اداره این بیماری در نقطه خوبی نیستیم (حتی با وجود اولویتنبودنها و تاخیرهای احتمالی تاکنون) میتواند نقطه شروع خوبی باشد. ولی با وجود اینکه گزارشهای غیر رسمیِ میدانی آشکارا بیش از آمارهای رسمی است، حتی اگر با اغماض بخواهیم دو مورد مرگ قطعی ناشی از ویروس را در روز سه شنبه (۲۹بهمنماه) به عنوان نقطه صفر فرض کنیم،
حساب دو دوتا چهارتای پزشکی به ما میگوید در همان روز بیش از ۸۰ نفر بیمار مبتلای دارای علایم بالینی در سطح جامعه بدون کوچکترین قرنطینهسازی و آزادانه در حال توزیع ویروس بودهاند، و همین داده به ما پیشبینی میدهد این تعداد تا پایان سال حداقل ۱۰هزار مورد ابتلا خواهد بود.
این محاسبات دوستان ما را بر آن داشت تا در اسرع وقت نسبت به یک مجموعه پیشنهادی که بتواند در شکستن این سیکل خطرناک کمککننده باشد و یاریکننده کارگزاران اجرایی کشور باشد اقدام کنند.
بهنظرم نکاتی که در نامه پزشکان گروه ۶۶ دانشگاه تهران اشاره شده بود علاوه بر تلاشهای فعلی و شبانهروزی همکارانمان در وزارت بهداشت، کماکان بایستی در دستور کار قرار گیرد. و البته موارد دیگری نیز هست که به دلیل سرعت عمل در تهیه نامه یادشده با تاخیر دریافت کردیم، مانند: در صورت امکان مرخصی سربازان وظیفه توسط ستاد کل نیروهای مسلح، حذف ماموریتهای اداری و بطور کلی رعایت این اصل که هرگونه تجمع و هرگونه رفتوآمد غیرضروری بایستی حذف شود، و در صورتی که هر تجمعی که به هر دلیل اجتنابناپذیر است بایستی با رعایت فاصله حداقل یکونیم متری بین افراد و با استفاده از ماسک صورت گیرد، تا بتوان سیکل انتقال را تا حد ممکن کاهش داد.
همچنین هر خانوادهای بایستی برای کاهش سیکل انتقال متعهد گردند که بهجز موارد اورژانس و خرید مواد غذایی ضروری، آن هم هر چند روز یکبار، به هیچ وجه از خانه خارج نشوند.
به یقین قرنطینهسازی یک راهکار موثر و ضروریست ولی خاطرمان باشد که قرنطینهسازی دارای سطوح متعددی است، این که چه سطحی از قرنطینهسازی اکنون بایستی در دستور کار قرار گیرد نیازمند اظهار نظر تخصصی است که مناسب یک گفتگوی عمومی نیست، ولی آنچه که قطعیست این است که سطح فعلی دستورالعملهای رسمی، برای شکستن سیکل انتقال ویروس به هیچ وجه کافی نیست.
اینکه از هر پدیدهای ممکن است برداشتهایی نادرست صورت گیرد نمیبایست مانع انجام کارهایی شود که به شدت ضروری هستند. ما پزشکان عدوی هیچکس نیستیم، حتی انکار کسی هم نیستیم، ما فقط مانند یک آینه مقعر تصویری حقیقی از یک پدیده را در فاصلهای نه چندان دور داریم روی پرده نشان میدهیم و میگوییم ما خوشمان بیاید یا نیاید زمین به گردش خود ادامه میدهد، و اگر اتفاقات طبق قوانین خلقت پیش برود و ما اصول قرنطینه را رعایت نکنیم احتمالا در چه نقطهای خواهیم بود.
وقتی شما دادههای کافی از یک پدیده را در اختیار هر کسی با هر سطحی از دانش و طبقه اجتماعی ارائه میکنی، بدون شک آن فرد بهترین گزینه را انتخاب خواهد کرد. پذیرش جامعه تابعی است از ارائه دادههای درست و تحریفنشده و بههنگام، به همراه راهکارهای اجرایی جامع و مانع که توسط متخصصین مربوطه نیز تایید شود.
البته نمیدانم اعتماد مردم به جامعه پزشکی بیشتر از دولت است یا نه، ولی اگر اینگونه باشد، نه از اعتماد بالای مردم به پزشکان، بلکه از اعتماد پایین مردم به دولت است.
به عبارت دیگر اعتماد مردم به مراجع عمومی جامعه در همه سطوح کاهش یافته است، و باید دید ما با این جایگاهها در ذهن مردم خود چه کردهایم، که به این نقطه رسیدهایم؟ پاسخ به این پرسش فرصت و فضای دیگری را میطلبد، ولی بطور خلاصه باید گفت، حفظ اطمینان مردم به جامعه پزشکی به قول سعدی شیرازی مستلزم پرهیز از دو چیز است: «دم فرو بستن به وقت گفتن» و «گفتن به وقت خامُشی» که بیان راهکارهای ارائهشده توسط پزشکان گروه ۶۶ دانشگاه تهران، در همین راستا بوده است.
تمام گروههای جامعه از نظر مالی در این دوره مبارزه با ویروس ممکن است آسیبپذیر باشند، در پینوشت راهکارهای ارائهشده توسط پزشکان گروه ۶۶ دانشگاه تهران به این موضوع اشاره و از متخصصین مربوطه تقاضای یاری کردهایم، و بحث فنی و علمی در این حوزه نیازمند استفاده از دانش و بینش اهل فن در تمامی حوزههاست و یک موضوع بینبخشی است، ولی تامین هزینههای درمان مبتلایان به کرونا و همچنین افراد مشکوک به کرونا به صورت اجتنابناپذیر به عهده دولت خواهد بود و بعید است که در این زمینه اختلاف نظری وجود داشته باشد. آنچه مهم است و مورد مطالبه، نخست تامین ملزومات مورد نیاز در فرایندهای پیشگیری تا درمان است، و سپس ارائه راهکارهایی که بتواند سنگینی هزینهها را از دوش مردم بردارد.
بله، یک نکته را لازم است اشاره کنم: کادر درمانی که در خط اول این جنگ نابرابر قرار دارند، هم به شدت در معرض آسیب جسمی و روحی قرار دارند، و هم حتما در چند روز آینده خسته و فرسوده شده و نیازمند ریکاوری هستند. بسیار ضروریست که اکنون چندین اکیپ پشتیبانی سازماندهی شوند تا در زمان مناسب بلافاصله جایگزین اکیپ قبلی گردند. به همین منظور تعطیلی مراکز درمانی غیر اورژانس بایستی انجام شود (همانگونه که در تعطیلات عید انجام میگیرد)، به ویژه اینکه طبق تجربه چین، بسیاری از انتقالهای بیماری کرونا در مراکز درمانی صورت میپذیرد.
منبع: میدان
دیدگاهتان را بنویسید