شاعر «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم»:



شمال ما: شاعر «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» با بیان اینکه کربلا زمین نیست؛ زمینه است، گفت: امروز باید ببینیم کجای جغرافیای کربلا و کجای تاریخ عاشورا قرار گرفته‌ایم.

 

شعر آیینی و ادبیات مذهبی جایگاه ویژه‌ای در ادبیات فارسی دارد و تاریخ دین به ویژه بزرگان تشیع را وصل می‌کند. نمونه بارز شعر آیینی آن را می‌توانیم در اشعار عاشورایی همچون ترجیع‌بند مشهور «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» محتشم کاشانی جست‌وجو کرد.

امام حسین(ع) و حادثه عاشورا تاثیر عمیقی بر شعر فارسی گذاشته و شاعران فارسی‌زبان در طول قرن‌ها اشعار فراوانی درباره این حماسه و شخصیت‌های بی‌بدیل آن سروده‌اند؛ به‌گونه‌ای که می‌توان اشعار عاشورایی را ژانر مستقلی در شعر و ادب فارسی دانست.

اشعار عاشورایی که نوعی ادبیات پایداری محسوب می‌شود از ارکان و پایه‌های اساسی ادبیات انقلاب اسلامی نیز به شمار می‌رود و اگر اشعار عاشورایی را از ادبیات انقلاب اسلامی جدا کنیم، شاید دیگر وجه تمایزی بین این دو محتوا یافت نشود.

استاد «ابوالقاسم حسینجانی» را یکی از شاعران برآمده از ادبیات انقلاب اسلامی می‌دانند و معروف‌ترین سروده او شعر «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» است که با نوای صادق آهنگران روزهای شورانگیز دفاع مقدس را یادآور می‌شود.

ابوالقاسم حسینجانی، شاعر گیلانی در گفت‌وگویی عاشورا را یک رخداد بسیار متفاوت و بی‌نظیر در سطح جهان دانست و اظهار کرد: ‌عاشورا یک حرکت جهانی و انسانی است و برای همیشه انسان، جهان و زمان حرف دارد.

وی انسان، جهان و زمان را سه ضلع عاشورا دانست که انسان در قاعده آن قرار دارد و تصریح کرد: جهان پویاترین نام برای گیتی است، زیرا‌ ریشه جهان از جهیدن می‌آید و جهان یک مکان در حال تغییر و رو به جلوست.

این شاعر آیینی کشور با بیان اینکه جهان و زمان نسبت به انسان معنا پیدا می‌کند، گفت:‌ از نظر جهانی و زمینه‌ای به کربلا و از نظر زمانی و تاریخی به عاشورا می‌رسیم. امام حسین(ع) به ما می‌گوید مادامی که انسان‌ها در انقیاد قرار دارند و نمی‌توانند تفکر صحیح، حرکت صحیح و دین صحیح داشته باشند، هیچ کاری درست نیست؛ حتی به جا آوردن حج!

حسینجانی با اشاره به ناتمام ماندن حج امام حسین(ع) و حرکت ایشان به سمت کربلا، یادآور شد:‌ وقتی قطار دین از ریل خارج شده باشد، حتی واجبات و مستحبات نمی‌تواند انسان را به مقصد برساند لذا عاشورا می‌خواهد جلوی تحریف را بگیرد و به تعریف برسد.

وی مذهب را زمینه و شیوه حرکت دانست و تصریح کرد:‌ عاشورا نشان داد اگر قرار است مردم در یک زندگی سیاه به سر ببرند، حتی با مرگ سرخ باید جلوی زندگی سیاه را بگیریم و لذا «شهادت» همان مرگ سرخی است که برای درمان زندگی سیاه مردمان جهان و زمان آمده است.

شاعر و ادیب گیلانی، راه حق را راه درست و مسیر شکوفایی دانست و افزود:‌ انسانی که در مسیر حق قرار دارد و فقیر و حقیر و محروم نیست و تفکر می‌کند باید همواره در حال رشد و شکوفایی باشد لذا عاشورا رشد و شکوفایی انسان را در جهان و زمان ممکن می‌کند.

حسینجانی «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» را یک فراخوان دانست و خاطرنشان کرد:‌ «جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم» یعنی زمینه رفتن به کربلا به عنوان مقصد هستی وجود دارد و لازمه این رفتن جمع شدن و دست به دست دادن و همراهی و هم‌پایی است و به تنهایی نمی‌توانیم کربلایی شویم.

وی با بیان اینکه کربلا زمین نیست؛ زمینه است، متذکر شد: خداوند خطاب به فرشتگان درباره آفرینش آدم فرمود «إِنِّی‌َّ أَعْلَم‌ُ مَا لاَ تَعْلَمُون» لذا اگر قرار است الگوی آفرینش باشیم باید حرکت کردن را به جهان یاد دهیم و عاشورا نوعی تولید الگوست. امروز باید ببینیم کجای جغرافیای کربلا و کجای تاریخ عاشورا قرار گرفته‌ایم.

وی ادامه داد:‌ امام حسین(ع) آمد و سر داد و شهید شد تا بر سر ما نزنند لذا باید از نظر تاریخی به عاشورا و از نظر تاریخی به کربلا برسیم.

این شاعر آیینی رسالت شعر را نهایت شعور و رسالت عاشورا را نهایت آگاهی‌بخشی و رهایی‌بخشی دانست و تصریح کرد:‌ تمام حرکت‌های انسانی اگر اصیل باشد نوعی شعر است و تمام حرکت‌های آگاهی‌بخش و آزادی‌بخش و رهایی‌بخش در راستای عاشوراست لذا شعر آیینی باید عاشورا را تبیین کند؛ نه اینکه تحریف جای تعریف را بگیرد.

وی با بیان اینکه متاسفانه به جای تعریف عاشورا تحریف عاشورا می‌کنیم، گفت:‌ امروز عاشورا گرفتار همان دردی شده که برای آن شکل گرفته، زیرا عاشورا می‌خواست جلوی بدعت‌ها و تحریف‌ها را بگیرد، اما دچار بدعت و تحریف شده است.

حسینجانی غم و ماتم اشعار عاشورایی را تسلی‌بخش دانست و اضافه کرد:‌ برخی نوحه‌خوانی‌ها تبدیل به کسب و کار شده و عده‌ای نان معروفیتشان را می‌خورند که این درد بالاتر از ماتم عاشوراست لذا معرفت باید جای معروفیت را بگیرد.

وی عاشورا و دهه محرم را فرصت سکوت دانست و اظهار کرد:‌ اباعبدالله(ع) در روز عاشورا سخنان پایه‌ای و ریشه‌ای و اصیل می‌زد، اما یزیدیان برای اینکه نگذارند صدای امام به گوش مردم برسد هلهله می‌کردند. امروز نیز شلوغ‌سازی و هیاهوسالاری می‌کنیم و آرامش نداریم لذا عاشورا به دو بخش عاشورای حسینی و عاشورای یزیدی تقسیم می‌شود.

وی عاشورای حسینی را از جنس آرامش و منطق و اعتقاد و جانبازی و عشق و ولایتمداری و وفاداری دانست و بیان کرد:‌ عاشورای یزیدی از جنس حب دنیا و پول‌پرستی و خریدن رای و خارج کردن طرف مقابل از میدان با ظالمانه‌ترین روش‌هاست لذا هر روز می‌تواند عاشورا باشد.

شاعر «کربلا منتظر ماست بیا تا برویم» بزرگداشت امام حسین(ع) را به تحلیل دانست؛ نه ظاهرسازی و عنوان کرد:‌ نباید عاشورا را به «قمه» و «قیمه» خلاصه کنیم!

مولف «فراسوی خیال خاکیان» و «حسین احیاگر آدم» از این کتاب‌ها به عنوان نثر مذهبی – عاشورایی یاد کرد و متذکر شد:‌ به تعبیر دکتر شریعتی، «حسین» وارث همه گذشتگان خودش از آدم تا ابراهیم است، اما اگر حسین نبود آدمی هم نبود لذا اباعبدالله(ع) با برخورداری از یک اشراف انسانی و جهانی و زمانی آدم را زنده کرد و احیاگر حرکت‌های انسانی شد.

وی با بیان اینکه اگر تاریخ را نشناسیم محکوم به تکرار آن هستیم، گفت:‌ نیاز به آگاهی درباره تاریخ داریم تا دوباره حسین‌کشی نشود. در واقع شور حسینی باید تبدیل به شعور حسینی شود، زیرا شور در روزمرگی‌ها و جوزدگی‌ها ایجاد می‌شود و اگر می‌خواهیم ریشه‌دار شویم و رشد کنیم باید بدانیم که حسین عزت را در مقابل ذلت و مرگ را در مقابل زندگی و حق را در مقابل باطل و ظلم را در مقابل عدل قرار داد.

شاعر گیلانی با تاکید بر لزوم گفتمان‌سازی «هیهات منا الذله»، خاطرنشان کرد:‌ همایش‌ها، نشست‌ها و میزگردهای دانشجویی پیرامون عاشورا و به دور از شلوغ‌سازی‌ها و شلوغ‌کاری‌ها باید برگزار شود تا گفتمان حسینی بر جامعه حاکم شود، زیرا اگر به نور ظلم کنیم، تبدیل به ظلمت می‌شود و اگر آگاهی مظلوم واقع شود، جهالت جای آن را می‌گیرد.

حسینجانی با بیان اینکه امام حسین(ع) جلوی ظلم و جهل و جاهلیت ایستاد، اضافه کرد:‌ در زیارت وارث می‌خوانیم «أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُورا فِی الْأَصْلابِ الشَّامِخَهِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَهِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الْجَاهِلِیَّهُ بِأَنْجَاسِهَا…»، یعنی جاهلیت با تمام زشتی‌ها و پلشتی‌هایش نمی‌تواند نور حسین را ناپاک کند. در واقع ناآگاهی و جاهلیت نجس و ناپاک است و مومن جاهل نیست.

ابوالقاسم حسینجانی شاعر، نویسنده و مترجم گیلانی است که در ۱۲ شهریورماه سال ۱۳۲۸ در بندر انزلی به دنیا آمد.

«محراب، چشمه آرامش»، «جغرافیای رازها»، «حسین احیاگر آدم»، «آزادسازی انسان و جهان در اندیشه‌های راهبردی پیامبر(ص)»، «دور بهار را سیم خاردار نمی‌شود کشید»، «بوی بهبود ز اوضاع جهان می‌شنوم» و «اگر شهادت نبود» از جمله تالیفات وی است.

منبع: ایسنا


کانال تلگرام شمال ما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *