شمال ما: حسن خوشدل پیرمرد ترانه و دریای خطه گیلان پس از سال ها مبارزه با بیماری سرانجام بادبان های کشتی زندگی اش را پایین کشید و آرام گرفت.
این آهنگساز، ترانه سرا، نوازنده و خواننده گیلانی سال ها با گلوی خونین از مردان بی باک کرانه خزر، از بیم و امید ماهی گیران و شالیکاران ، از عشق پاک دختران و پسران این دیار از جنگل و ماهیان مرداب و از ملوان تیم محبوبش سرود .
خوشدل موسیقی را نه در آموزشگاه ها و آکادمی های موسیقی که از پرورشگاه مجاور خانه شان فرا گرفت و شاید به همین خاطر باور داشت که هنرمند باید زبان گویای جامعه خود باشد .
در دوران مدرسه برای دسته موزیک پرورشگاه مجاور خانه شان که به واسطه موسیقی و ورزش خانه دوم او شده بود ، آکاردئونی رسید که او بی درنگ شیفته اش گشت و ساز تخصصی او شد.
او از مردم ، و برای آنها سرود و این گونه بود که ترانه های ماندگاری چون « عبدو » ، « زنگالو » ، « حسن زنگی » ، «مُل»، « بوشو بوشو ترا نخوام » ، «ملوان » ، «بوزای نیمیر بهار آیه» ، «کپور» ، «وِرنیشین» ، «گولِه مار»، «می دیل تره تنگه» را خلق کرد .
ترانه هایی که ساده و زیبا بودند و مردم این دیار زندگی خود ، رنج ها و آرزوهایشان را در آنها می یافتند و هنگام صید ماهی از دریا و کشت برنج در شالیزارهایشان می خواندند .
خوشدل می گفت : در ترانههایم زیاد به موسیقی توجه نداشتم بلکه مساله اصلی حرفی بود که باید با ترانههایم به مخاطبم بزنم.
او غرق شدن جوان صیادی را که کنار موجشکن گرفتار توفان و طعمه دریا شد، به چشم دید و رنج آن را به ترانه «مُل» بدل کرد .
وی بیش از هرچیز به ماندگاری کارها فکر می کرد و می افزود : موقع اجرا ، مادرم، دردهایم، خانوادهام، فقر مردم، بیچارگی صیادها به یادم میآید.
*آثار خوشدل هویت فرهنگی گیلان
امین حق ره از دوستان نزدیک خوشدل که کتابی در خصوص زندگی و آثار وی با نام ‘ ورنیشین ‘ نگاشته که به زودی منتشر می شود ، گفت : عشق به گیلانزمین و شیفتگی به انزلی و دریا و مرداب در کارهای خوشدل موج میزند.
وی افزود: ترانههایی که خوشدل خلق کرد با وجود قدمت کوتاهشان، چون حرفشان، حرف مردم بود و بیتکلف و تعارف، از زندگی ساده و پرمشقتشان روایت می کرد، به هویت فرهنگی و سابقه تاریخی گیلکها بدل شد.
به اعتقاد وی زبان ساده و تلخ ، و درد عمیق نهفته در ترانههای خوشدل موجب شد گاه بی آنکه مردم خالقشان را بشناسند، سینه به سینه بگردد و شنیده شود.
*هنرمندی که ترانه های گیلکی را به ایران شناساند
خوشدل در جوانی به تهران رفت و با اجرای برنامه در رادیو موسیقی گیلکی را به مردم ایران شناساند . او برای ضبط ترانههای « عبدو » و « حسنزنگی » مجبور شد تقریبا همه دار و ندارش را خرج کند .
از اواسط دهه پنجاه بر خلاف میل باطنی و بیشتر به خاطر مسائل معیشتی و تعهداتش به خانواده ، کار حرفهای و رسمی ترانه را چه در بخش نوازندگی و آهنگسازی و چه در بخش خوانندگی کنار گذاشت . اما همه این سالها در خلوت خودش ترانه های بسیاری نوشت و آهنگهای بسیاری خلق کرد.
*مردم مخاطبان آثار خوشدل
فرهاد عمیدی از یاران خوشدل نیز در سخنانی بر مزارش زیبایی آثار این هنرمند را در عاشقانه های جمعی او دانست و خاطرنشان کرد: او همانطور خلق کرد و سرود که زیست .
وی با بیان این که ماندگارترین آثار هنری انسانی نمی توانند خالی از فضای ناب انسانی باشند، افزود: خوشدل در ترانه هایش آدم هایی را به تصویر کشید که بودند و نبودند، مرد دریای خزر هم او بود ، حسن زنگی هیزم فروش ، توفان ها دیده و بر موج ها غلطیده ،گاهی گرزعلی، گاهی موج شکن ، گاهی بیخانمانی که پابرهنه به بچه های پابرهنه پشمک شیرین و ارازنی میفروشد، و چه فحوای کلامی با این کپور لجن خوس مرداب دارد ، با بزک نمیر بهار میاد ، در این پیوند موسیقی و مخاطب، او انتخابش را کرده است .
وی تصریح کرد : مخاطبش روشنفکر کافه نشین نیست ، او هیجان دیداری عینی و صمیمی و رابطه ای منطقی با آنچه که زیسته است را برای هیجان انگیزی مخاطبش به تصویر میکشد ، ضربآنگ های او خواب آلودگی ندارند ، جمعی و برون گراست و گفتار و سروده هایش ،نقطه نشانه های ملی و بومی است.
*استخراج فولکلور گیلان
حسن خوشدل در جوانی به رئیس مرکز هنرهای زیبای وقت گفته بود : آن قدر توی گیلان فولکلور هست که فقط عدهای با آگاهی باید بنشینند و استخراجشان کنند نه اینکه سرگردانِ چیزهای بیخود و کممحتوایی باشند و بعد به خورد مردم بدهند، هنوز یک در هزارشان هم استخراج نشده، من باید بروم آنجا و آنها را پیدا کنم.
رسالتی که با رفتن این پیر مرد ترانه و دریا اکنون به عهده دوستداران فرهنگ و هنر این خطه است.
حسن خوشدل که سال ۱۳۱۴ به دنیا آمده بود بود پس از یک دوره مبارزه سخت با بیماری، روز گذشته ( دوشنبه ۲۷اردیبهشت ماه) سرانجام در انزلی شهری که دوست می داشت، زندگی را بدرود گفت .
پیکر این هنرمند صبح امروز (سه شنبه) بر دوش اصحاب فرهنگ و هنر ، خانواده و دوستدارانش تا آرامستان انزلی همراهی و در آنجا به خاک سپرده شد.
از وی ترانه ها و آهنگ های بسیاری به جا مانده که نام و یاد او را همواره زنده نگه خواهد داشت.
.
.
.
.
.
.
دیدگاهتان را بنویسید