شمال ما: امروزدر قرن بیست و یکم همه چیز حول محور محیط زیست می چرخد، این کره خاکی ، تنها پناهگاه بشر، حیاتش به خطر افتاده است. اقلیم دنیا در حال دگرگونی است آن هم نه به طور طبیعی بلکه به دست خودمان. آثار و تبعات خشسکالی و گرمایش جهانی هرروز ابعاد تازه ای به خودش می گیرد. ایران هم از این قاعده مستثنی نیست، همینطور گیلان که اگرچه اقلیم معتدل و پربارانی دارد اما مشکلات زیست محیطی اش به اندازه یک دنیاست. از هر زاویه ای به طبیعت گیلان بنگریم جای پای تخریبگر انسان هم دیده می شود. امروز گیلان نه جنگلی به وسعت قبل دارد نه دریایش به اندازه گذشته پاک و تمیز است، نه رودخانه هایش محل عبور و مرور قایقهای بازرگانی است و نه حیات وحش آن مثل گذشته مصون از شکار و صیاد است. با آقای مدیر کل برای یافتن مرهمی بر زخم محیط زیست این استان سرسبز گفت و گویی در دفترش در طبقه سوم اداره محیط زیست داشتم. به نظر محمد رضا برجی اجرای سد شفارود برای طبیعت منطقه فاجعه است و همچنین اشتباه و کم کاری سازمان محیط زیست در قبال حفاظت از خرس بیمار باغ پرندگان را می پذیرد. اما آیا حفظ محیط زیست و احساس خطر کردن برای آن تنها به عهده سازمان محیط زیست است؟ آیا عملکرد سازمان در قبال قصور ارگان های دیگر مثبت است؟ همه این سوالاتی هستند که در گفت و گوی گیلان فردا با مهندس محمدرضا برجی می خوانید:
از گوشه و کنار شنیده می شود که قرار است تغییراتی در سطح مدیر کلی سازمان محیط زیست گیلان ایجاد شود، شما چیزی در این مورد نشنیده اید؟
من که چنین چیزی نشنیدم، مهم این است که آدم به آن چیزی که اعتقاد دارد عمل کند. پست مدیریت چیزی که نیست که همیشگی باشد، یک روزی پشت این میز نشستم و روز دیگر قطعا از پشت این میز خواهم رفت. مدیریت هم یک بخشی از مسئولیت در محیط زیست است. به نظر من کار کارشناسی بالاتر از همه اینها قرار دارد و هرکسی در این سازمان کار میکند باید در راستای کار کارشناسی عمل کند. در واقع کار کارشناسی و علمی باعث میشود که مدیران بهتر تصمیم بگیرند. به حال من فرقی نمی کند که در مدیرکل باشم یا یک کارمند، مهم این است که کاری که می کنم از روی اعتقاد و با کار کارشناسی باشد.
به نظر شما در حال حاضر محیط زیست در گیلان چه جایگاهی دارد و چقدر سازمان توانسته به وظایفش در حل مشکلات کمک کند؟
مشکلات محیط زیست استان گیلان به معنی عام، زیاد است. اما به اعتقاد من چند تهدید عمده محیط زیست گیلان را در برگفته است. یکی از معضلات بحث پسماند است، دوم فاضلاب، سوم مصرف سم و کود بی رویه، چهارم تغییر کاربری ها و پنجم بهره برداری بیش از حد از تنوع زیستی اعم از گیاهی وجانوری است. در بحث فرآیند پسماندها از سالها قبل تا کنون باید این را قبول کنیم که اصلا علمی نبوده است. فقط در این حد بود که ما زباله را جمع کنیم و سپس در جای دیگر دفن کنیم. این همه کاری بود که در بحث پسماند انجام می شد. با توجه به افزایش جمعیت و حجم گردشگرانی که در شش ماه اول سال به گیلان می آیند، تولید سرانه زباله به شدت افزایش یافته است. بنابراین با توجه به این وضعیت انچنان که زیرساختهای پسماند را مهیا کرده باشیم متاسفانه اتفاق نیفتاده است. مهمترین گام در بحث پسماند علاوه بر امکانات و ماشین آلات بحث فرهنگ سازی است. مهمترین پسماندها از لحاظ کمی ، زباله های خانگی و از لحاظ کیفی زباله های بیمارستانی و صنعتی هستند. در بحث زباله های بیمارستانی ما از دهه های پیش تا کنون مشکل داشتیم هرچند در طی سال های گذشته اقداماتی هم انجام شده است. بنابراین در حال حاضر در خصوص مدیریت پسماند به خصوص زباله های خانگی مهمترین گام فرهنگ سازی است که حتما باید آگاهی مردم را نسبت به این موضوع ارتقا دهیم. باید فرهنگ تفکیک زباله از مبدا را نهادینه کنیم و در گام بعدی چرخه کامل تجهیزات از لحاظ ماشین آلات را باید مهیا کنیم، در این چرخه اولویت اول تولید کمپوست است در مرحله دوم بازیافت قرار دارد و در نهایت باقی زباله ها یعنی دورریزها در چرخه پسماند وارد زباله سوزها می شود تا از طریق این دستگاه کاملا از بین بروند. ترجیح ما این است که این چرخه به طور کامل در استان انجام شود. کارخانه های کمپوست اگر با تمام ظرفیت و به صورت ایده آل کار کنند بخش زیادی از مشکل پسماند ما حل خواهد شد. در واقع با تبدیل زباله به کود آلی می توانیم کمک بزرگی هم به بخش کشاورزی کنیم…
راه حل معضل کمپوست در گیلان
.
.
در استان چندتا کارخانه کمپوست وجود دارد؟
در حال حاضر سه تا کارخانه وجود دارد. کارخانه کمپوست انزلی با ظرفیت ۱۲۰ تن، کارخانه کمپوست رشت که ابتدا ظرفیتش ۲۰۰ تن بوده ولی اکنون ۴۰۰ تن ظرفیت دارد و کارخانه رودسر که امسال راه اندازی شد با ظرفیت ۱۲۰ تن در حال فعالیت هستند. در مورد زباله سوز و بحث محیط زیست ما نباید تصمیماتمان تحت تاثیر فشارها و مسائل سیاسی قرار گیرد. به خصوص در مورد زباله سوزها که سازمان محیط زیست همچنان در مورد کیفیت دستگاه هایی که معرفی شده اند مطمئن نیست. به نظر سازمان هنوز این دستگاه ها دارای استانداردهای جهانی نیستند و در واقع نمی توانیم کیفیت آن ها را تضمین کنیم. بنابراین معتقدیم که مکانی که برای نصب این دستگاه ها انتخاب می شود باید حداقل استانداردهای مکان یابی را داشته باشند. پیشنهادی که مشاور طرح جامع پسماند برای مکان زباله سوزها داده و تحت نظارت وزارت کشور انجام شده، جایگاه زباله سراوان را پیش بینی کرده است و مکانی که الان تعرفه شده جنب کارخانه کمپوست لاکان است. که این موضوع به اضافه تکنولوژی چینی که برای این کار در نظر گرفتند برای ما قابل قبول نیست به دلیل اینکه هنوز بر روی کیفیت دستگاههای چینی شبهات زیادی وجود دارد و ممکن است که انتظارات معین شده را برآورده نکند. از لحاظ مکانی هم منطقه لاکان استانداردهای استقرار را ندارد. ترجیح سازمان این است که زباله سوز در جایگاه زباله سراوان استقرار یابد تا بتوانیم از مواد دفن شده انجا مستقیما استفاده کنیم.
پس اختلاف سازمان منابع طبیعی با شهرداری بر سر همین انتخاب مکان زباله سوز است؟
نه اختلاف بر سر تملک اراضی جدید است. ولی در مورد سراوان که در تملک شهرداری است اختلافی وجود ندارد.
در واقع مشکل اصلی این مسئله بحث کیفیت دستگاه هاست…
بله، البته قرار است یک بازدیدی از دستگاه مشابه که در منطقه کهریزک تهران وجود دارد صورت گیرد تا نتایج و عملکرد آن دستگاه را از نزدیک ببینیم.
مجوزی برای قطع درخت در شفارود ندادیم
.
.
برگردیم به مسئله اصلی این روزهای محیط زیست گیلان یعنی سد شفارود. با توجه به اینکه از سوی مقامات اعلام می شود که سدسازی دیگر جواب نمی دهد و آثارش هم در دریاچه ارومیه و خشک شدن تالاب ها مشاهده شده است چرا ما همچنان در گیلان اصرار داریم که این سد ساخته شود؟ و اینکه سازمان محیط زیست گیلان هنوز موضع مشخصی نسبت به این مسئله اتخاذ نکرده چراکه مجوز پاکتراشی های اخیر در محل احداث سد را سازمان محیط زیست صادر کرده و از سوی دیگر شما بارها تأکید کردید که هیچ گونه مجوزی صادر نشده و سازمان مخالف اجرای سد است. خلاصه موضع شما به عنوان مدیر کل سازمان محیط زیست گیلان در مورد سد شفارود چیست؟
در مورد سد شفارود من بارها موضع خود را اعلام کردم. سد شفارود از شروع تا الان فرایند بسیار طولانی را طی کرده است. یعنی از مراحل اولیه مطالعات تا همین حالا بیش از بیست سال زمان برده است و معمولا پروژه هایی که مشمول زمان می شوند این تبعات و آثار هم دارد. در دوره های مختلف مجوزهای دست و پا شکسته ای هم صادر شده ولی در همه آنها شرط این بوده که این پروژه باید گزارش ارزیابی های اثرات زیست محیطی را داشته باشد. گزارش ارزیابی که دادند تا کنون تأیید و تصویب نهایی در سازمان نشده است. و این که گفته می شود الان سد در حال اجراست و پاکتراشی صورت گرفته باید بگویم که این پاکتراشی ها در گذشته انجام شده و طی چند ماه اخیر ما هیچگونه مجوز قطع درخت یا پاکتراشی صادر نکردیم…
ولی همینجا محل اختلاف است. چون منتقدین می گویند بر اساس مدارکی که دارند شما مجوز قطع درخت را صادر کردید..
اصلا چنین چیزی نیست. قبلا مجوزهایی در سال های قبل برای پاکتراشی صادر شده بود ولی این اتفاق در ماه های اخیر صورت نگرفت….
پس یعنی با توجه به عکس های گرفته شده از منطقه که نشان می دهد پاکتراشی در محل احداث پایه های سد به شدت انجام شده است غیر قانونی و بدون مجوز است ؟
خیر این طور نیست، قبلا پاکتراشی انجام شده بود. در واقع این پاکتراشی که شما مشاهده کردید مربوط به پنج سال قبل بود. در حال حاضر در محل همان پاکتراشی عملیات برداشت خاک را انجام میدهند و هیچ گونه درختی قطع نشده است.
ولی در عکس های گرفته شده به وضوح می توان کامیون های حمل چوب را هم مشاهده کرد….
دقیقا نمی دانم ولی گزارشی که از اداره شهرستان به ما رسیده مدرکی دال بر قطع جدید درخت وجود ندارد. ولی به جرات می توانم بگویم تا کنون هیچ مجوزی برای قطع درخت صادر نکردیم.
گزارش ارزیابی شرکت آب مجوز نگرفته است
.
.
در مورد گزارش ارزیابی شرکت آب و منطقه ای بارها اعلام کرده که گزارش ارزیابی را ارئه داده و تأییدیه هم گرفته است. نظر شما در این مورد چیست؟
خیر این طور نیست، اگر این پروژه تاییدیه گزارش را گرفته بود که این همه بحث الان فایده نداشت و همه کارها صورت گرفته بود. من به عنوان یک کارشناس اعتقاد دارم که حتی با فرض اینکه سد شفارود تمام مجوزهای لازم را هم داشته باشد، این سد از لحاظ فنی و زیست محیطی مورد تأیید نیست، حتی هیچ گیلانی هم نمی تواند این سد را قبول داشته باشد. یعنی سدی که حدود ۲۰۰هکتار که معادل حداقل ۴۰۰هزار اصله درخت-اگر فرض بگیریم هر پنج متر یک اصله درخت وجود دارد درصورتی که خیلی بیشتر از این تعداد است- نابود می شود. این با هیچ منطقی سازگار نیست که ما بیاییم برای ساخت یک سد ۲۰۰ هکتار جنگل را نابود کنیم. و بعد تبعات اجتماعی و اقتصادی زیادی هم دارد به عنوان مثال کوچ اجباری مردم محلی که آثار و پیامدهای اجتماعی بسیار منفی دارد. خود فرسایشی که در آینده ایجاد خواهد کرد مسئله ساز می شود، همچنین رسوب گذاری در پایین دست مشکلات زیادی به بار خواهد اورد. بنابراین به عنوان یک کارشناس و یک گیلانی اعتقادی به این سد نداریم چون اهدافی که برای آن تعریف شده ارزش نابودی این همه درخت و جنگل را ندارد. از اهداف این سد تأمین آب شرب، آب کشاورزی و آب صنعت چوکا است. در صورتی که اولا صنعت چوکا در طول این همه سال هیچ گاه با کم آبی مواجه نبوده است، دوم صنایع باید به سمت بازیابی یا بازچرخانی آب از طریق احداث سیستم تصفیه خانه فاضلاب بروند. در واقع از این طریق، مصرف آب مدیریت می شود، و خوشبختانه این کار در حال انجام است. بنابراین تأمین آب صنعت خود به خود منتفی می شود. در زمینه تأمین آب کشاورزی باید بگویم که با احداث این سد هیچ زمین کشاورزی جدیدی ایجاد نخواهد شد. حداقل اثر این سد این است که همین اراضی محدود را آبیاری مختصر کنند. ضمن این که ما اعتقاد داریم که اگر همان آب بندان های بومی احیا شوند، با افزایش ذخیره آب مشکل آب کشاورزی منطقه حل خواهد شد، یا با مدیریت زمان کشت بیش از ۸۰درصد مشکل حل می شود.
شما چه فکر می کنید خلاصه این سد احداث می شود یا مخالفان سد سازی موفق می شوند؟
نمی توان در این زمینه پیش بینی کرد. پیشنهاد ما این بود که خود دولت در این مورد تصمیم بگیرد. منظورم از دولت شورای متشکل از سه وزارتخانه است. این دولت، دولت تدبیر و امید است و اگر بر اساس همکاری و همکفری تصمیم گیری نشود نیاز نیست که سازمان ها با یکدیگر درگیر شوند. بهتر است این مسئله در یک فضای منطقی و علمی و با همکاری و تعامل دستگاه های دولتی حل شود.
یعنی این احتمال وجود دارد که ساخت سد برای همیشه متوقف شود؟
از آخرین جلسات و نتایجی که در ان شورا گرفته شد خبری نداریم، ولی اعتقاد ما این است که حتما باید ارتفاع سد کاهش یابد. من به عنوان یک کارشناس می گویم ارتفاع بیش از ۳۰متر برای سد در آن منطقه یک فاجعه است. تخریبی که این ارتفاع ایجاد می کند فاجعه آمیز است و قطعا از آن به عنوان یکی از بدنام ترین پروژه های کشور در طول تاریخ یاد خواهد شد. در واقع اقلیم یک منطقه و جنگل های هیرکانی آنجا را صرفا به دلیل یکسری اهداف ناچیز با ساخت سد نابود خواهیم کرد.
نباید خرس را در اختیار باغ پرندگان قرار می دادیم
.
.
از سد شفارود بگذریم و به یکی دیگر از موضوعات مهمی که اخیرا بحث برانگیز شده برسیم. ظاهرا خرس باغ پرندگان رشت وضعیت بسیار بدی دارد. از یک طرف مردم به شدت از وضعیت نگهداری این خرس و سایر موجودات این باغ گله مند هستند و مدیریت باغ را بی تفاوت نسبت به این قضیه می بینند و از سوی دیگر این انتقاد را به سازمان وارد می کنند که چرا هیچ نظارتی روی مراکز نگهداری حیوانات ندارد به خصوص در مورد خرس باغ پرندگان که از حدود پنج سال پیش سازمان در جریان وضعیتش بود ولی هیچ کاری نکرد. چرا؟
ما بازدید دوره ای هر سه ماه یکبار را درهمه مراکز نگهداری حیوانات استان انجام می دهیم. در مورد باغ پرندگان رشت پایش و گزارشش در ماه فروردین انجام شد. به اعتقاد من هیچ باغ پرنده ای در کشور استاندارد نیست. در هیچ جای کشور شرایط استاندارد برای مراکز نگهداری حیوانات وجود ندارد اما در استان گیلان شاید شرایط کمی از استان های دیگر بهتر باشد. در مورد این خرس باید بگویم که یک اشتباه سازمانی رخ داد. اشتباه سازمان محیط زیست این بود که نباید از اول این خرس را در اختیار این باغ قرار می داد. با این کار متاسفانه خرس را اهلی کردند و خرسی که اهلی شد توان آزادسازی آن به طبیعت وجود ندارد. در مورد نگهداری خرس ما فرصت دادیم که تا یک زمان مشخص حتما شرایط نگهداری خرس را بهتر کنند. در واقع طی یک بازه زمانی برای صاحب باغ مشخص کردیم که نسبت به ایجاد یک فضای بزرگتر اقدام کند و اگر این کار صورت نگرفت سریعا این خرس باید به یک مکان دیگر منتقل شود.
ولی فکر نمی کنید که روز به روز وضعیت این خرس وخیم تر می شود و در این خصوص تنها زمان را از دست می دهیم. آیا بهتر نیست با همکاری سازمان یک فضای بزرگتری برای این خرس ایجاد شود؟
ما به مالک باغ اعلام کردیم که یا باید فضا را بزرگتر کنند یا اینکه خرس را به مکان دیگر انتقال دهند…
ولی در این شرایط بحرانی مالک باغ انتظار دارد که سازمان محیط زیست وارد عمل شود و فضای بزرگتری برای این خرس ایجاد کند…
ببینید ما یک فرصتی برای مالک باغ برای بهتر کردن فضای زندگی این خرس دادیم که اگر این کار صورت نگیرد قطعا در آن موقع سازمان محیط زیست نسبت به خرس تصمیم می گیرد…
این مهلتی که شما دادید حدود چقدر است؟
بله ما یک مهلتی برای بهبود اوضاع به مدیریت باغ پرندگان رشت دادیم ولی دقیقا از مدت زمان این مهلت خبر ندارم.
عملکرد جایکا در نجات تالاب انزلی
.
.
با وجود گذشت ۱۲ سال از ورود تیم بین المللی جایکا برای حل مشکل تالاب انزلی هنوز اقدامات عملی مثبتی برای احیای تالاب انجام نشد و هر روز هم عمق تالاب بیشتر کاهش می یابد. در واقع هر روزی که می گذرد ما زمان بیشتری برای احیا تالاب از دست می دهیم. شما به عنوان مدیر کل سازمان محیط زیست فکر می کنید چه وقت اقدامات عملی صورت می گیرد و تاثیرات مثبت آن را خواهیم دید؟
تالاب انزلی به مانند همه تالاب های دنیا هم تحت تأثیر عوامل اقلیمی است و هم تحت تأثیر عوامل انسانی. بخش عوامل انسانی دخیل در تخریب تالاب انزلی در واقع همان بخش ورود فاضلاب ها، پسماند و رسوب به تالاب است که میانگین عمق ان را از ۹متر به کمتر از دو متر رسانده است. علاوه بر خشکسالی هایی که بر تمام نقاط ایران سایه افکنده و باعث کاهش باران شده است، مهمترین عامل طبیعی در تخریب تالاب انزلی پس روی آب دریای خزر است. یعنی در واقع راه ارتباطی تالاب با دریای خزر با پس روی آب دریا قطع می شود. هر وقت سطح آب دریای خزر بالا بیاید، سطح آب تالاب هم بالا می رود. پس روی آب دریا بحث بسیار جدی است، در سال ۹۳ ما حدود ۹۰ سانتی متر کاهش تراز آب دریای خزر را داشتیم. در واقع پس روی یا کاهش تراز آبی دریای خزر باعث می شود آب تالاب به سمت دریا تخلیه شود و در نتیجه عمق تالاب به شدت کاهش یابد. و این که چرا تالاب احیا نمی شود باید این نکته را برای مردم متذکر شد که به لحاظ علمی هر اندازه زمانی که صرف تخریب یک عامل شود حدود ۱٫۵ برابر ان زمان نیاز است که آن مورد احیا شود. در مورد تالاب انزلی که تخریبش چیزی حدود چهل سال طول کشید، با توجه به نسبت فوق حدود ۶۰ سال زمان نیاز دارد تا احیا شود، آن هم نه به طور کامل. عملا کار احیای تالاب انزلی از سال ۸۹ اجرایی شد، آن هم با این اعتبارات جسته وگریخته. در سال ۹۳ اعتبار مصوب ملی در خصوص احیای تالاب چیزی حدود ده میلیارد بود که تنها یک میلیارد آن تخصیص پیدا کرد، یعنی تنها ده درصد اعتبارات تعیین شده برای اجرایی کردن عملیات احیا در نظر گرفته شد. این نشان می دهد که با این نوع تخصیص بودجه همه برنامه ها معطل می مانند و در نتیجه پیشرفتی در کار دیده نمی شود. همچنین از هفت میلیارد تومان استانی برای این کار چیزی حدود ۶۰درصد اختصاص یافت. با این اعتبارات در حقیقت تالاب، تالاب نخواهد شد. ما تنها می توانیم با این مقدار اعتبارات بخشی از اثرات را کاهش دهیم. الان یکی از سیاستهایی که ما به دنبالش هستیم این است که خود تالاب باید بتواند خودش را احیا کند. ما الان دنبال بسته های سرمایه گذاری هستیم که بتواند با لایروبی کردن قسمت های غنی تالاب و فروش آن به واحدهای صنعتی و کشاورزی هم این اجازه را بدهیم که تالاب خودش را احیا کند وهم سرمایه گذار بتواند از طریق فروش آن باعث غنی شدن اراضی شود. به عبارت دیگر در جاهایی که مطالعات ما نشان می دهد که دارای رسوبات غنی از لحاظ کشاورزی و صنعت هستند لایروبی صورت گیرد، سپس این لایی که از بستر تالاب خارج می شود مجددا وارد چرخه بهره برداری می شود. این بسته سرمایه گذاری در حال تهیه است که دیگر از بخش اعتبارات دولتی استفاده نکنیم. مثلا قرار است حدود ده هکتار از تالاب سلکه را لایروبی کنیم و سپس بخش لایروبی شده را به صورت مناقصه برای مصارف کشاورزی واگذار کنیم. اما باید این واقعیت را قبول کنیم که برای احیای تالاب انزلی باید به کل حوزه آبخیز این تالاب توجه شود یعنی از جنگل و مرتع باید اقدامات حفاظتی انجام دهیم، همچنین در حوزه مدیریت پسماند و فاضلاب شهرهای رشت و انزلی باید اقدامات جدی انجام داد. متاسفانه هنوز شبکه جمع آوری فاضلاب در رشت تکمیل نشده است. اگر این شبکه جمع اوری فاضلاب احداث شود و باعث شود که دیگر فاضلاب به این تالاب نریزد، احیای تالاب به سرعت انجام می شود.
منبع: گیلان فردا؛ بهروز مهدیزاده
دیدگاهتان را بنویسید