هنوز بحث بر سر اینکه سد شفارود باید ساخته شود یا اینکه به هر قیمتی باید جلویش گرفته شود در فضای مدیریتی و رسانه ای گیلان و ایران داغ است. همچنان کسانی هستند که بر طبل اجرای بیچون و چرای سد میکوبند و باور دارند که سد توسعه بینظیری را برای استان به ارمغان میآورد…
شمال ما: متن کامل یک گفت و گوی انتقادی با مدیرعامل آب منطقه ای گیلان درباره سد شفارود
هنوز بحث بر سر اینکه سد شفارود باید ساخته شود یا اینکه به هر قیمتی باید جلویش گرفته شود در فضای مدیریتی و رسانه ای گیلان و ایران داغ است. همچنان کسانی هستند که بر طبل اجرای بیچون و چرای سد میکوبند و باور دارند که سد توسعه بینظیری را برای استان به ارمغان میآورد. یکی از این افراد که به شدت از این طرح دفاع میکند، مهندس سیف الله آقابیگی مدیرعامل شرکت آب منطقهای استان گیلان است. مصاحبهای که به درخواست خود مدیرکل شکل گرفت. دلیل این درخواست هم بر میگردد به گزارشی که چندی پیش در مورد پیامدهای اجرای این سد در روزنامه همشهری نوشته بودم و سازمان تحت مدیریت وی به آن گزارش اعتراض داشت و آن را یک جانبه میپنداشت. سدی آنچنان بلند که قرار است بلندترین سد ایران شناخته شود موضوع گفتوگوی یک ساعته ما در اتاق نسبتا بزرگ این مدیر کل باسابقه بود. از در نظر گرفتن دغدغه تمام دوستداران محیط زیست گفت و قول داد که همزمان با قطع هر درخت، ۵. ۳برابر آن کاشته شود. ما در این مصاحبه سعی کردیم تمام انتقادات مستند نسبت به ساخت این سد را مطرح کنیم. مستنداتی که آقای مدیرکل در تمام طول مصاحبه آن را رد کرد و قضاوتش ماند با شما خوانندگان. گفتگوی مفصل و کامل من با مهندس آقابیگی را که چندی پیش خلاصه و ناقصش در همشهری چاپ شده بود در سایت گیلان فردا بخوانید:
از نظر شما سد سازی چه جایگاهی در دنیای امروز دارد؟
اجازه دهید که اول یک مقایسهای داشته باشم در مورد شرایط ایران و سایر نقاط دنیا. ایران با جمعیت حدود ۸۰میلیون نفر و با مساحت حدود یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع حدود ۰. ۹ درصد مساحت دنیا را تشکیل میدهد. در صورتی که میزان آب مورد نیاز ما و آن چیزی که پتانسیل منابع آبی ایران است در قیاس با دنیا چیزی حدود ۰. ۳۶ درصد منابع آب قابل دسترس دنیا است. در ادبیات هم بارها ذکر شده که ایران یک کشور خشک و نیمه خشک است. سرانه آب دنیا خیلی خیلی بیشتر از سرانه آب قابل دسترس ایران است. با این وضعیت باید نگاهی به آینده داشته باشیم. در همه جای دنیا برای اینکه ایجاد تعادل برقرار شود نسبت به ایجاد اب مورد نیاز در فصول مختلف با منابع آبی که در اختیار است سد میسازند. اگرچنانچه این تعادل در طبیعت خود به خود ایجاد شود چه از لحاظ وجود ساختههای طبیعی و چه از لحاظ وجود بارشهای جوی مثل برف که در قالب جریان پایدار رودخانهها سرازیر میشود، و بارشهای منظم در فصولهای مختلف که اروپا چنین الگویی دارد، وجود سدهای ذخیرهای کمرنگ خواهد شد. اما اگر این تعادل به صورت طبیعی ایجاد نشود یعنی بارشهای منظم در فصول مختلف در زمان مورد نیاز نداشته باشیم، طبیعتا باید از سدها متناسب به محیط منطقه استفاده شود. در مصر، چین، ترکیه و غالبا کشورهای پیرامون ما که اقلیم مشابه ایران را دارند سدسازیهای متنوع ودر حجمهای بزرگی صورت گرفته است. در ایران سرانه ۳۵۰۰مترمکعب به ازای هر نفر در سال از حدود ۵۰سال اخیر به ۱۷۰۰ مترمکعب کاهش پیدا کرد. بنابراین برای اینکه نیاز به آب همه اقشار جامعه تأمین شود، دولت ایران هم اقدام به احداث سازههایی مثل سد میکند. این فرآیند در تمام جغرافیای ایران با هر اقلیمی که دارد با رعایت همه مباحث مالی، اقتصادی، فنی، زیست محیطی و اجتماعی اجرا میشود. سدسازی به عنوان یک جریان همیشگی است که برای تأمین آب مورد نیاز بخشهای مختلف باید انجام گیرد.
منتقدین به سد سازی در ایران اعتقاد دارند که اگرچه سدسازی در برخی موارد لازم است اما ایران دچار سدسازی بیرویه شده که بیشتر آنها لزومی نداشتند و پیامدهای منفی بسیارهم به جا گذاشتند مثل سدهایی که بر دریاچه ارومیه ساختند که نتیجهاش را هم دیدیم، یا به دلیل سد سازی در افغانستان که باعث شد دریاچه هامون خشک شود. حتی کارشناسان و مدیران سازمان مراتع و جنگل اعلام کردند که سدسازی باعث بیابانی شدن منطقه میشود یا وزیر نیرو گفته بود که در این سی و چند سال روند سدسازی در ایران بیرویه بوده است. همینطور این مورد که اکثر این سدها گزارشات ارزیابی زیست محیطی نداشتند. با این حال شما همچنان مصر به احداث سد هستید. نظرتان در این مورد چیست؟
من برای نقاط مختلف کشور نمیخواهم نظر دهم. اعتقادم این است که باید سد سازی را متناسب با ظرفیت طبیعت در هر نقطهای از کشور صورت گیرد. این قضیه در صحبتهای وزیر نیرو که شما اشاره کردید نمود پیدا کرد. ما نباید از جایی که بارگذاری بیش از ظرفیت آن طبیعت است دفاع کنیم. ما باید متناسب با ظرفیت بارگذاری اقلیم از سد سازی حمایت کنیم. الان سدهایی اجرا شده که اگر انجام نمیشد مطمئن باشید که جریان حیات متوقف میشد. مثلا در فلات مرکزی ایران اگر سد سازی صورت نمیگرفت آیا ه سیستمی وجود داشت که بتواند آب شرب ده میلیون آدم را تأمین کند. آیا اگر سد سازی انجام نمیشد برای ظرفیت صنعت، آب تأمین میشد؟ با وجود همه ذخایر زیرزمینی و منابع دیگر بدون سد سازی نمیتوانیم آب مورد نیاز تمام بخشها را تأمین کنیم. در اجرای سدها همیشه باید مسئله توجیه پذیری حیات جامعه در نظر گرفته شود. در آمایش سرزمین بحث آب محور اصلی توسعه کشور قلمداد میشود. در واقع همه بخشهای دیگر متکی به آب هستند. بنابراین هرجا که بارگزاری خارج از ظرفیت طبیعت صورت گیرد طبیعی است که آثار منفی زیادی به دنبال خواهد داشت.
.
.
در این راستا سد شفارود متناسب با ظرفیت طبیعت اطرافش هست؟
من به عنوان کارشناس باسابقه سازمان آب میخواهم این نکته را عرض کنم اگر به دورنمای این طرح و با نگاه منطقی به دوره آتی توجه عمیق داشته باشیم وفقط نگاه ما به یک جنبه سه یا چهارساله نباشد بلکه یک دوره ۵۰ ساله را در نظر بگیریم، میبینیم که فواید آن بسیارزیاد است. ما باید در چهارچوب یک اصول منطقی و قابل قبول بپذیریم، و اگر به کار کارشناسی اعتقاد داریم، بیش از بیست سال پیش مهمترین، علمیترین و فنیترین مجموعه علمی به نام کمیسیون آب مرکز پژوهشهای علمی وابسته به نهاد ریاست جمهوری با دستور معاون اول وقت، این کار کلید خورد و در آن زمان بر روی این کار صحه گذاشته شده، در نتیجه بر طبق دستورالعملها فعالیتها ادامه پیدا کرده است. توجه کنید که در اجرای طرحهای بزرگ یک نسبتی خودنمایی میکند به نام نسبت هزینه به فایده. هرکاری یک هزینهای دارد ولی در کنارش فوایدهی هم دارد. مثلا سوخت غالب اکثر ماشینها بنزین است و در کنار خدمتی که به جامعه میکنند، آلودگی زیادی هم ایجاد کردهاند. بنابراین کسی منکر این نیست که ماشین با تمام خدماتی که به جامعه بشری میکنند، بیضرر هم نیستند. اما باید قبول کنیم که هرجایی که میزان سود و فایده برتری عددی نسبت به هزینههای آن شامل هزینههای مالی، اجتماعی، زیست محیطی داشته باشد بهتر است انجام شود. اما مطمئنا چهارچوب-هایی است که میتوانند این هزینهها و زیانها را به حداقل برسانند. مثلا اگر خواسته باشند به جنبه مالی توجه کنند مسلما پروژه را با بیشترین صرفه جویی طراحی میکنند. یا در مورد مسائل اجتماعی میآیند افراد را در همان بافتهای مسکونی سکونت میدهند. اگر چنانچه مسائل زیست محیطی مهم باشد، مسلما واریانتهای مختلفی برای ان در نظر میگیرند که پیامدهای منفی زیست محیطی به حداقل برسد. همه اینها به عنوان آیتمهای جنبی کاهش خسارتها نهایتا در طرح در نظر گرفته میشود. به عنوان یک کارشناس میخواهم عرض کنم که در طول این فرآیند بیش از سی و هشت ساله، همیشه مباحثی مبنی بر الزام آور بودن مطالعات زیست محیطی برای طرحهای اینچنینی مرتبت نبوده است. بدون تعصب میگویم اگر ما الان بخواهیم مثلا یک پالایشگاه بسازیم یا یک جاده احداث کنیم شاید بر اساس مقررات و موازین زیست محیطی آن منطقه این کار را نکنیم ولی در بیست سال گذشته این چنین نبود. به عنوان مثال در قلب پایتخت پالایشگاه وجود دارد.
ولی این دلیل نمیشود که مثلا چون سی سال گذشته مطالعات زیست محیطی برای طرحهای صورت نمیگرفت الان به آن طرحها نباید نقد نداشت یا طرحهایی که در آن زمان مطالعاتش انجام شد و الان دارد اجرا میشود را بدون عیب ندانست. شما فرمودید سالهای قبل مطالعات این سد توسط نهاد ریاست جمهوری انجام شد و مطالعات محیط زیست برای ان مترتب نبوده است اما آیا اشکالاتی که سازمان محیط زیست از سال ۸۳ برای این طرح آورده شما اصلاح کردید؟ مثلا هیچگاه در بحث تخریب جنگل یا پاکتراشی، مجری طرح احیای جنگل را انجام نداده یا در بحث اسکان ۵۰۰خانوار روستایی تنها مسکن انها در نظر گرفته شده و بحث شغل که اکثر آنها دامدار هستند قویا به آن پرداخته نشده است. شما این نقدها را چطور میبینید؟
بگذارید من فرمایشات شما را اصلاح کنم. در طرح اولیه قرار بود که جادهای که به عنوان جاده جایگزین ساخته شود، به صورت ترانشه باز باشد خب در این شرایط بخشی از جنگل مورد تخریب قرار میگرفت. به خاطر اعتقادی که به کاهش اثرات تخریب جنگل داشتیم، با هماهنگی و همکاری سازمان محیط زیست نسبت به تخریب جنگل طرح را اصلاح کردیم. همه ما در پیکره یک دولت هستیم. همچنین ما به نظرات منتقدین احترام میگذاریم و به همه این عزیزان اطمینان خاطر میدهیم که ما با یکدیگر در سایه تعامل و مطالعات کارشناسی کار خواهیم کرد و به خاطر همین بود که حرف عزیزان محیط زیست مورد پذیرش قرار گرفت. در واریانت دوم پنج هزار و هشتصد متر از سیزده هزار متر جاده جایگزین به جای اینکه در ترانشه باز باشد، به صورت تونل انتخاب شد. باقیمانده مسیر هم با احداث پلهای عریض کاهش پیدا کرد. علاوه بر اینها مسیر را هم عوض کردیم، حتی آن ۵. ۸ کیلومتر بازهم به ۲کیلومتر کاهش پیدا کرد. بنابراین مسیر از ۱۳ کیلومتر به ۱۱کیلومتر رسید و از این ۱۱ کیلومتر ۹ کیلومتر آن اصلاح و بهسازی شد. در این بهسازی مسیر هیچ گونه آثار تخریبی که در روز اول پیش بینی شده بود، مشاهده نخواهد شد. نکته دوم در ارتباط با ایجاد جنگل جایگزین است. بر اساس توافقات هشت گام، هشت بندی که مطابق توافق سه جانبه وزیر وقت نیرو، وزیر وقت جهاد کشاورزی و رئیس سازمان محیط زیست در سال ۸۷ انجام شد، قرار شد طرح احیای جنگل جایگزین توسط مشاور مورد تأیید سازمان جنگلها و مراتع کشور صورت گیرد که نحوه جبران یا احداث جنگل جایگزین با هزینههای وزارت نیرو انجام شود. سپس طرح احیا به سازمان مراتع و جنگلها اعلام شود و بعد از تصویب مبنای احداث جنگل جایگزین قرار گیرد. این کار توسط وزارت نیرو انجام شد. در تاریخ ۲۴/۱۲/۱۳۹۲ به تصویب سازمان جنگلها و مراتع کشور رسید، و توسط مدیرکل منابع طبیعی برای اقدام ابلاغ شد. دو چهارچوب برای این کار پیش بینی شد؛ یا عرصه توسط منابع طبیعی و سازمان جنگلها تعرفه شود و در ادامه توسط آب و منطقهای گیلان با نظارت منابع طبیعی اجرا شود. یا اینکه هزینههای مرتبط با این طرح توسط آب منطقهای و وزارت نیرو پرداخت شود و اجرای این طرح توسط خود مجموعه منابع طبیعی صورت گیرد. از آنجایی که تا الان هیچ گونه مجوزی برای قطع آن میزان عرصهای که ما برای طرح نیاز داریم فعلا صادر نشده، بنابراین طرح احیای جنگل جایگزین هم انجام نشده است. بر اساس توافقی که صورت گرفته به ازای هر تخریبی که انجام شود همزمان و به موازات آن طرح احیای جنگل جایگزین اجرا خواهد شد. طبق این طرح میزان جنگل جایگزین معادل ۵. ۳ برابر میزان عرصه جنگلی است که قطع خواهد شد البته با در نظر گرفتن ضریب سنی درختان. یعنی اگر یک هکتار عرصه قطع شود به اندازه ۵. ۳ هکتار جنگل جایگزین ایجاد خواهد شد. مطلب دیگری که شما اشاره کردید خوشبختانه با مساعدت و همراهی مدیران ارشد استان توافق صورت گرفت که کشاورزان و دامدارانی که در عرصه هستند، اگر خودشان بخواهند در طرح توسعه هادی روستاهای همجوار، مناطقی را برای سکونت و کار آنها لحاظ میکنند. الان یک ۹ هکتاری لحاظ شده که این عزیزان در همان عرصه روستایی اقامت کنند تا بتوانند کار دامداری و کشاورزی خود را انجام دهند.
.
.
یعنی با توجه به گفته شما هیچ گونه تخریبی صورت نگرفته است؟
فعلا خیر…
ولی طبق اسناد و عکسهای خود سازمان محیط زیست کاملا مشخص شده که پاکتراشی صورت گرفته است….
خیر این طور نیست. بگذارید در این خصوص توضیح دهم. آن پاکتراشی در جناح راست سد قرار گرفته که از سالهای دور این کار انجام شده بود. همکاران ما همان عرصه پاکتراشی شده را آمدند خاکهای نباتیاش را برداشتند. در قسمتی که داریم کار میکنیم هیچ قسمتی درختی قطع نشده است. تراز بند سد که در حال احداث است از داخل بستر رودخانه انجام میشود. در انجا هیچ گونه تخریب جنگلی صورت نگرفته است. تونل جایگزین ۵۰۲ متری که ساخته شده از ابتدا تا انتهایش حتی یک بوته هم جابه جا نشده است. همچنین در محل تجهیز کارگاه هیچ گونه تخریبی انجام نشده است…
ولی دقیقا عکس مورد نظر پاکتراشی را در محل تجهیز کارگاه نشان میدهد…
خیر، اگر تشریف ببرید آنجا مشاهده خواهید کرد که قبلا همان جا کارگاه ما بوده که مربوطه به تونل انحراف آبی است که از سال ۷۵ تا ۸۲ احداث شده است. قبلا این طرحها برای خود کارگاه داشتند. در نتیجه همان عرصه پاکتراشی شده از پیمانکاران قبلی گرفته شده و به پیمانکار جدید منتقل شده است. اما فقط در همان عرصه ساختمانهایی را که برای طرح لازم است احداث شده بود. در واقع زمینهای کارگاه مربوط به املاک ۴۰خانوار روستای شالم است که از آنها خریداری شده است. پول آن به طور کامل معادل سه و نیم میلیارد تومان پرداخت شد. آن کارگاه الان محل دپوی مصالح و ماشین آلات و محل نصب سیلوها و سوله مربوطه است.
یعنی بازهم شما مستندات سازمان محیط زیست را رد میکنید که تخریب صورت گرفته است. برگردیم به مهمترین قسمت ماجرا که همان مسئله گزارش ارزیابی زیست محیطی است. وزارت نیرو اعتقاد دارد که گزارش ارزیابی را داده و مجوز آن را هم گرفته است. ولی طرف مقابل یعنی سازمان محیط زیست این نظر را قویا رد میکند و اعتقاد دارد که هیچ گونه مجوزی از سوی سازمان به ارزیابی زیست محیطی طرح داده نشده است بنابراین این طرح تا زمان گرفتن مجوز ارزیابی نباید اجرا شود. طبق اسناد سازمان، اجرای این طرح از سال ۷۵ کلید خورد که در آن زمان ارزیابی زیست محیطی انجام نشده بود. طبق اسناد سازمان محیط زیست از سال ۸۳ تا ۸۸ چند مصوبه اصلاحیه داده شد که هیچ کدام از آنها از سوی وزارت نیرو انجام نشد. با این اوصاف شما بگویید آیا این طرح تأییدیه گزارش ارزیابی زیست محیطی را دارد یا خیر؟
من بازهم تأکید میکنم که وزارت نیرو و سازمان محیط زیست در واقع یک مجموعه هستند. همه تأکید ما این است که ما با همدیگر کار میکنیم. در سال ۸۵ تکلیف شد که محل اعتبار این طرح از فاینانس خارجی تأمین شود. یکی از الزامات جهت تأمین فاینانس خارجی انجام ارزیابی زیست محیطی این طرح بود. از سال ۸۵ مطالعات زیست محیطی بر اساس شرح خدمات مصوب سازمان حفاظت محیط زیست کشور انجام گرفت. این مطالعات حدود دو سال طول کشید. در سال ۸۷ در جریان سفر هیئت دولت وقت به گیلان مصوب شد و با نامه دبیر هیئت دولت به وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی و سازمان محیط زیست ابلاغ شد. توافقی در هفت بند صورت گرفت. اینکه شما میگویید توافقی انجام نشده، خیر این طور نیست. قبلا ارتفاع سد ۱۵۹متر بود ولی بر اساس توافقات به ۱۳۸متر کاهش پیدا کرد. این از خواستههای سازمان محیط زیست بود که انجام شد. یک بند مربوط به ایجاد کارگاه ماهیان کوچ رو در منطقه طرح بود. در کل هفت بند مورد توافق قرار گرفت که مجری طرح آن را اجرا کند. من خیلی تعجب میکنم که شما میگویید اصلاحاتی توسط ما صورت نگرفت. من در همان ابتدا عرض کردم که به جای جاده باز ما تونل کندیم تا هیچ گونه تخریبی صورت نگیرد. با این توافقات تخریب کل عرصه از حدود ۳۰۰ هکتار به ۱۷۵ هکتار کاهش پیدا کرده است. پس در واقع تعاملی بین سازمان محیط زیست و وزارت نیرو ایجاد شده بود. ما برای اینکه منافع تمام عیار مجموعه را در نظر بگیریم جلسات بسیار زیادی گذاشتیم. نهایتا مدیران وقت استان شامل مدیر کل وقت محیط زیست، مدیر کل وقت سازمان منابع طبیعی و آب منطقهای در سال ۸۷ مجموعه کارهایی که انجام داده بودند را طی نامهای به معاون وقت سازمان حفاظت محیط زیست اعلام کردند. در برج دو سال ۸۸ مدیر کل وقت سازمان محیط زیست گیلان با استناد به توافق نامه سه جانبه وزیران و توافق نامه مدیران استان ابلاغ میکند که اجرای این طرح بلامانع است. بر اساس این مجموعه دستگاه اجرایی به انجام فرآیند قانونمند و مفصل فاینانس خارجی مبادرت میکند. خوشبختانه مصوبه شورای اقتصاد در ۲۷/۱۲/۹۲ یکبار دیگر تمدید شد تا فرآیند تأمین منابع مالی انجام گیرد. در تاریخ شانزدهم فروردین سال ۹۴ آخرین هماهنگی فیمابین سازمان محیط زیست کشور و وزارت نیرو صورت گرفت که در ان آخرین گزارشات ما بررسی شد تا در سایه تعامل بین ارگانهای دولتی تمام دغدغهها رفع شود. بگذارید من مثالی بزنم. همه این مباحث در مورد سد شهر بیجار هم مطرح شده بود. اگر یک عرصه کوچکی در این منطقه تخریب شد در ازای آن یک خدمت بسیار بزرگی با فراهم کردن آبی در حد آب بسته بندی برای جمعیت یک میلیون و ششصدهزار نفر انجام شد.
خب در مورد همین شهر بیجار به شما انتقاد وارد است که احیای جنگل را انجام ندادید. یا سازمان شما نسبت به احیای جنگل شهر بیجار اقداماتی انجام دادید؟
بله، آنجایی که تخریب شد احیا صورت گرفت…
ولی سازمان محیط زیست این موضوع را انکار میکند و اعتقاد دارد پس از تخریب هیچ گونه احیای جنگلی صورت نگرفت….
آن چیزی را که به ما تکلیف کرده بودند را ما انجام دادیم. اما قسمت کمی که انجام نگرفته یکسری جادههای دسترسی جنگلی بود که پس از اینکه آبگیری شد و به زیر آب رفتند، که الان با هماهنگی منابع طبیعی، بخشی از آن توسط پیمانکاران ما در حال احیا شدن است. من خودم همین امروز هماهنگ میکنم که اگر شما خواستید تشریف ببرید و ببینید. یک بخش دیگر هم در مرحله انتخاب پیمانکار هستیم تا آن قسمت جادههای دسترسی جنگلی احیا شود. این نکته را عرض میکنم اگر چنانچه یک کاری صورت گرفت، حتما یک خدمت بزرگ برای مردم به همراه دارد. طبیعتا در این میان دغدغههایی مطرح میشود و ما هم به عنوان مسئول دولتی این وظیفه را داریم که با منطق و اصول و در سایه همکاری با سایر وزارتخانهها و سازمانها اقدام به رفع این دغدغهها کنیم یا حداقل این نگرانیها را به حداقل برسانیم. در همه طرحهایی که من دنبال میکنم کار کارشناسی و همکاری با سایر نهادها بسیار اهمیت دارد. و مطمئن باشید تعلق خاطر همه منتقدان مد نظر ما هم هست.
شما از تعامل حرف زدید ولی این انتقاد وجود دارد که همیشه در طی این چند دهه وزارتخانهها از دید قدرت به سازمان محیط زیست نگاه کردند و میکنند و جایگاه سازمان و ملاحظات زیست محیطی همیشه فراموش میشود. مثلا در مصوبه اواخر سال ۸۷ سازمان آمده که از سال ۸۸ جاهایی که جنگل تراشی در شفارود شده به مدت پنج سال توسط وزارت نیرو باید احیا شود که تا کنون این کار انجام نشده است…
به خاطر اینکه تخریبی صورت نگرفته است…
ولی اسناد نشان میدهد تخریب انجام شده و عکسهای تخریب درختان موجود است…
ببینید تخریب انجام نشده ولی ممکن است یک پیمانکار قطع جنگل یا برداشت چوب این کار را کرده باشد. شما به عنوان امین ما و محیط زیست بروید ببینید که هیچ گونه قطعی صورت نگرفته است چون مجوزی برای آن صادر نشد. برای روشن شدن افکار عمومی این نکته را عرض میکنم هرموقع مجوز قطع درخت صادر شد همزمان طبق شروط هفت گانه، احیای جنگل جایگزین با نظارت منابع طبیعی استان انجام میشود. اگر قطعی صورت گرفته باشد، در خارج از فضای سد سازی انجام شده و هیچ گونه مسئولیتی به پای شرکت آب و منطقهای نیست.
شما این قول را میدهید اتفاقی که برای سد سیاه بیشه افتاد در سد شفارود نیافتد؟ چون قرار بود احیای جنگل در سیاه بیشه انجام شود که تا به امروز جز مواردی اندک کاری نشده است.
من به عنوان یک گیلانی و به عنوان یک مدیر بومی گیلانی عرض میکنم که ما تعهد داریم به ازای هریک واحد قطع درخت، ۵. ۳ واحد جنگل جایگزین که مورد تأیید منابع طبیعی و سازمان جنگلها و مراتع است ایجاد کنیم. من دلیل اینکه تأکید میکنم به منابع طبیعی به خاطر این است که این سازمان متولی اصلی جنگلهاست.
.
.
یکی دیگر از انتقادات به طرح این است که شکل سد به صورت عدد هفت است و با توجه به شیب خیلی زیاد آن احتمال وقوع رانش در کنارههای آن وجود دارد. نظر شما در این مورد چیست؟
من همچین موردی را ندیدم. بر اساس مطالعاتی که برای یک سد صورت میگیرد بسته به نوع زمین مطالعات بسیار مفصلی از سرشاخه تا محل ساختگاه انجام شد که مثلا متناسب با نوع زمین چه نوع سدی ساخته شود. در بعضی از نقاط سد خاکی اجرا میشود ولی طبیعت آنجا و شکل دره و جنس سنگ طوری است که الزاماً باید سد بتونی در آنجا احداث شود. شکل سد هم به این خاطر طراحی شده بود که میزان تخریب عرصههای جنگلی کم شود. مثلا سرریزی که قرار بود در جناح راست سد قرار گیرد به خاطر کاهش حجم تخریب در وسط سد تعبیه شده است. مطالعات اولیه این طرح از سال ۵۳ شروع شده و برای اطمینان خاطر آنقدر اطلاعات تکمیلی در مورد زیر سد و مباحث مربوط به زمین لغزش و رانش انجام شده که این دغدغه را به خودی خود برطرف میکند.
اجرای این سد باعث صدمات زیادی به حیات وحش میشود مثلا زیستگاه خرس قهوهای، شوکا و همینطور ماهیان این رودخانه به خطر میافتد. آیا در این زمنیه سازمان شما با محیط زیست به توافقاتی جهت کاهش این تهدید دست یافته است؟
عرصهای که برای این سد در نظر گرفته شد نسبت به قبل به نصف کاهش پیدا کرده است. چه بسا بعد از آبگیری وحوش بیایند و از آب سد استفاده کنند. بنابراین عرصهای که در مخزن سد قرار میگیرد نسبت به عرصه کل قابل توجه نیست در نتیجه برای حیات وحش خطری ایجاد نمیکند. در رابطه با ماهیان، اگر قبل از اجرای سد که در دست متولیان قبل از آب و منطقهای بود، برگردیم و به توپوگرافی رودخانه توجه کنیم مشاهده میکنیم به دلیل سازههای قبلی امکان کوچ ماهیان وجود ندارد. یعنی با احداث آن سازهها راه را متاسفانه برای ماهیان کوچ رو سلب کردند.
در سفر رئیس جمهور ایشان اشاره کرده بودند به احداث سدهای لاستیکی. به نظر شما این به معنی این است که دیگر به سمت سدهای بتونی نرویم؟
هر سدی کارکرد خاص خودش را دارد. سدهای لاستیکی در جاهایی انجام میشود که ساختگاه آنچنانی احتیاج نداشته باشید، در اراضی نزدیک به ساحل ایجاد میشوند که بتوانند در عینی که آب کشاورزی را ذخیره میکنند، از برگشت آب شور دریا به اراضی زراعی هم جلوگیری کنند. سدهای لاستیکی غالباً در سطح جلگه احداث میشوندکه از این لحاظ با سدهای بتونی تفاوت دارد. سدهای لاستیکی منبع خوبی هستند برای تغذیه سفرههای زیرزمینی. همچنین این نوع سد میتواند محیط خیلی مناسبی رابرای زمستان گذارنی تعداد زیادی از پرندگان مهاجر ایجاد کند و از لحاظ زیست محیطی بسیار بااهمیت است. سازه های منعطفی هستند که در زمان سیلاب هیچ گونه آثار رسوبی در مخزن آن دیده نمیشود. با وجود این نوع سد، سیلاب به مسیر طبیعی خودش میرود.
آیا سد شفارود بیشتر برای مصرف صنعت قرار است احداث شود یا اینکه طبق اسناد شما برای کشاورزی؟ ظاهرا انتقاداتی هم به این نسبتها وجود دارد..
سوال خوبی پرسیدید. یکی از محسنات سد شفارود این است که کاربریهای مختلفی دارد. ۱۳میلیون مترمکعب برای تأمین آب شرب و بهداشتی مردم است. به عنوان یک کارشناس آب عرض میکنم که در منطقه غرب گیلان کمبود آب وجود دارد. در شهرستانهای رضوانشهر، پره سر و تالش و روستاهای مسیر دیگر آب زیرزمینی جوابگوی نیازهای آنان نیست. در کنار آن تأمین آب برای صنعت چوکا به عنوان صنعت مادر استان گیلان از جمله کارکردهای مهم این سد است. ۴۸میلیون مترمکعب برای تأمین نیازهای زیست محیطی (در اواخر فصل بهار و در فصل تابستان به خاطر اینکه جریان آب رودخانه کاهش پیدا میکند، پایین دست رودخانه خشک میشود و تمام حیات گیاهی و جانوری در آن مقطع خشک میشود) پیش بینی شده است و حدود ۹۲ میلیون مترمکعب برای اراضی کشاورزی در نظر گرفته شده است. اراضی که در حال حاضر در دورترین نقطه شبکه سفیدرود قرار دارند و هرساله با مشکلات جدی در بخش آب کشاورزی مواجه هستند.
در پایان، صحبت دکتر روحانی در مورد سد شفارود زمانی که به گیلان آمدند چه بود؟
چیزی در جلسه رسمی نفرمودند ولی تأکید کردند که مسئولین زیربط در سایه بررسیهای کارشناسی اقدامات خودشان را انجام دهند که امیدوارم با تعامل و همکاری تمام مسئولین و سازمانها و بر پایه اصول منطقی و علمی کاری کنیم که همه از اقدامات انجام شده خرسند شویم.
منبع: گیلان فردا، بهروز مهدیزاده
دیدگاهتان را بنویسید