اولین بار که به روی صحنه رفتم فهمیدم این فضا همان جایی است که میخواهم بقیه عمرم را در آن زندگی کنم. در واقع تئاتر برای من یک پناهگاه است برای فهمیدن، ساختن و بهتر شدن…
شمال ما: همانگونه که علاقهمندان به هنر تئاتر انتظار داشتند، «یاشار نصر ماسوله» برای بازی درخشان خود در نقش پرچالش «شاریکوف» در نمایش «دل سگ» موفق به کسب رتبه اول و تندیس بخش بازیگری مرد سی و هفتمین جشنواره تئاتر استان گیلان (به صورت مشترک) شد.
یاشار نصر ماسوله، متولد ۲۱ مهر ۱۳۶۸ در شهر رشت و دانشجوی کارشناسی بازیگری است. وی با حضور در تئاتر دانشآموزی شهر خمام در سال ۸۱ به تئاتر علاقهمند شد و با نقشآفرینی در نمایش «بادبانها را بکشید» به کارگردانی احمد محمدپور در سال ۸۴، حائز رتبه اول بازیگری استان گیلان شد؛ نمایشی که به جشنواره کشوری راه یافت و رتبه برتر کشوری را کسب کرد. این هنرمند گیلانی در سال ۸۵ با نمایش «هنگامهای که آسمان شکافت» به کارگردانی رضا میرمعنوی در سومین جشنواره سراسری تئاتر ماه حضور یافت و تا سال ۸۷ ضمن همکاری با اساتیدی همچون رضا میرمعنوی، علیرضا روحنواز، مرحوم علی حاج علیعسگری و… بر تجربیات خود افزود.
یاشار نصر ماسوله به دلایلی از سال ۱۳۸۷ تا ۱۴۰۲ از تئاتر فاصله گرفت و در این سالها مشاغل زیادی را امتحان کرد که در بعضی از آنها هم موفق بود. به گفته وی، همیشه یک خلاء بزرگ در زندگیاش وجود داشت که با هیچ حس و اتفاق خوشایندی پر نمیشد و در طی سالهای دوری از تئاتر، هرگز عمیقا احساس خوشحالی و خوشبختی نداشت. هر بار تلاش او برای بازگشت به علاقه قلبیاش یعنی تئاتر نیز به دلیل مشکلات شخصی و البته غم نان بینتیجه بود.
بالاخره یاشار نصر ماسوله تصمیم جدی گرفت که با هر مشقتی شده به تئاتر که قلبا دوست داشت و مستعد پیشرفت بود، برگردد. او با نمایش «سگهای ولگرد» به کارگردانی بهمن جهانطلب که در اسفند ۱۴۰۲ به روی صحنه رفت به وادی هنر برگشت و پس از نقشآفرینی در فیلم کوتاه «عشق به افق خورشید» به کارگردانی هومن میرمعنوی، با نمایش «دل سگ» به کارگردانی سمیه قنبری به صحنه رفت و موفق شد در سی و هفتمین جشنواره تئاتر استان گیلان بدرخشد.
.
.
این موفقیت بزرگ بهانهای شد تا با یاشار نصر ماسوله گفتوگویی داشته باشیم که در ادامه میخوانید:
* چرا تئاتر؟ چطور به هنر تئاتر علاقهمند شدید و عرصه بازیگری را برای فعالیت انتخاب کردید؟
اگر صادقانه بگویم من تئاتر را انتخاب نکردم، تئاتر من را انتخاب کرد. از نوجوانی مجذوب صحنه شدم؛ جایی که میشد در آن بدون قضاوت، زندگی و نقشهای مختلف را تجربه کرد. اولین بار که به روی صحنه رفتم فهمیدم این فضا همان جایی است که میخواهم بقیه عمرم را در آن زندگی کنم. در واقع تئاتر برای من یک پناهگاه است برای فهمیدن، ساختن و بهتر شدن؛ جایی که میتوانم با فرار از این زندگی سخت، واقعا از اتفاقات روی صحنه و پشت صحنه لذت ببرم.
* تجربه همکاری با گروه نمایشی دل سگ چگونه بود؟ و فضای این گروه را چگونه ارزیابی میکنید؟
گروه نمایش دل سگ برای من فقط یک گروه تئاتری نیست بلکه یک خانواده هنری است. ما حدود ۹ ماه کنار هم تمرین کردیم، با هم خندیدیم، خسته شدیم و دوباره برخاستیم و کمکم شخصیتها در وجود ما شکل گرفت. بدون ذرهای اغراق باید بگویم گروه نمایشی دل سگ یکی از بهترین و حرفهایترین گروههایی است که من تاکنون افتخار همکاری با آن را داشتم و از تکتک دوستان هنرمندم در این گروه بسیار آموختم. جا دارد تشکر ویژهای از سرکارخانم سمیه قنبری (کارگردان نمایش) بابت اعتمادی که به شخص بنده داشتند، داشته باشم و همچنین از جناب آقای مهدی شایان بزرگوار (دراماتورژ و مشاور کارگردان نمایش) که واقعا از ایشان خیلی چیزها یاد گرفتم، قدردانی کنم.
گروه کارگردانی، بازیگران، طراحان و همه عوامل با وسواس، صبر و عشق کنار هم ایستادند؛ فضای گروه هم کاملا حرفهای، امن و سرشار از احترام است و همین عوامل باعث شد که در نهایت کاری با کیفیت به زعم کارشناسان و هنردوستان را شاهد باشیم و اگر بنده در این کار مورد لطف داوران و دوستان قرار گرفتم هم قطعا به همین جهت است.
.
.
* برای اجرای موفق نقش شاریکوف در نمایش دل سگ چه چالشهایی داشتید؟
نقش شاریکوف یکی از سختترین نقشهایی بود که تا به امروز تجربه کردم. چالش اصلی این بود که این شخصیت نه انسان کاملی بود و نه حیوان کامل؛ بلکه یک موجود بینابینی بود که باید رفتار، بدن، نگاه و گفتارش، این مرز مبهم را زنده کند.
من برای ایفای این نقش چند چالش بزرگ داشتم: پیدا کردن زبان بدنی خاص، کنترل حرکات غیرطبیعی بدون اغراق، نگهداشتن انرژی بالا در تمام طول اجرا و همچنین عبور از قضاوت شخصی و نزدیکشدن به یک موجود ناتمام.
ایفای این نقش نیاز به رهاشدگی و شهامت زیادی داشت؛ دقیقا همین سختیها، جذابیت این نقش را برای من دوچندان میکرد که با حمایت و کمک گروه کارگردانی به این نقش نزدیک شدم. وقتی متن را خواندم هنوز کست و گروه به طور کامل انتخاب نشده بود و کارگردان نقش دیگری را برای من در نظر گرفته بود اما من بدون ذرهای شک، نقش شاریکوف را به کارگردان پیشنهاد کردم چون واقعا از نقشهای چالشبرانگیز خوشم میآید و از این موضوع به شدت استقبال میکنم. در کل دوست ندارم نقشی شبیه به نقشهای قبلی را بازی کنم و ترجیح میدهم که نقش چالشهای زیادی داشته باشد.
.
.
* بسیار عالی؛ سی و هفتمین جشنواره تئاتر گیلان را چگونه دیدید؟
به نظرم هیچکس نمیتواند این موضوع را که جشنوارهها و بالطبع داوریهای آن تا حد بسیار زیادی سلیقهای است کتمان کند. اما موردی که برای من تعجبآور و حتی شاید شائبهبرانگیز به نظر میرسید، این بود که بعضی از اتفاقات و حتی انتخابات، خارج از دستورالعمل و بخشنامههای ابلاغی و اجرایی بود که باعث شد زمزمههای زیادی پیرامون همین موضوع در محافل هنری شنیده شود.
ضمن احترام به همه منتخبین که همگی از دوستان عزیز و گرامی بنده هستند، باید بگویم که به نظر من به نمایش دل سگ کملطفی شد و معتقدم که این نمایش میتوانست در چند بخش دیگر نیز حائز رتبه شود.
همچنین این موضوع که در بعضی از بخشها علاوه بر تقدیرهای چندگانه، شاهد اهدای جوایز مشترک بودیم، باعث شد سطح کیفی جشنواره تا حدی تنزل پیدا کند. به نظر میرسید دوستان متولی سعی داشتند که هیچ شخص و گروهی از اختتامیه جشنواره ناراضی خارج نشود.
* آیا روند تئاتر استان گیلان رو به جلو است؟
تئاتر گیلان همیشه خلاق بوده، اما قطعا نیاز به حمایت بیشتری دارد و این حمایت نباید صرفا کلامی باشد. وجود گروههای جوان و استعدادهای جدی نشان میدهد که ظرفیت بسیار خوبی داریم؛ اما اینکه به چه شکلی از این ظرفیتها استفاده شود مسئله بسیار مهمی است. میدانم که همه این حرفها تکرار مکررات است؛ متاسفانه ما همچنان اندر خم یک کوچهایم.
یکی از بزرگترین چالشهای گروههای نمایشی در حال حاضر به غیر از هزینههای بالای ساخت یک پروژه تئاتری، هزینه اجاره بهای سالنهای نمایش است. در کلانشهری مثل رشت هنوز سالن با کیفیت و حرفهای تئاتر وجود ندارد و حتی با وجود سالن نسبتا خوبی مثل تالار مرکزی همچنان ایرادات زیادی مانند آگوستیک نبودن صدا، نبود نورهای حرفهای، نداشتن سیستم صوتی مناسب و همچنین هزینه اجاره بهای بالا به چشم میخورد. امیدوارم گام مثبتی در جهت ارتقای کیفی سالنهای نمایش برداشته شود.
همچنین لازم است کیفیت آثار نمایشی ما نیز بالا برود. چون متاسفانه بعضی از کارهایی که به روی صحنه میرود به جای جذب تماشاچی به سالن نمایش، گاها تماشاچی را فراری میدهد. این موضوع که اکثریت مخاطبین نمایشها را دوستان هنرمند و تئاتری تشکیل میدهند، بر کسی پوشیده نیست. اما همه ما میبایست تلاش کنیم تا با اجرای نمایشهای با کیفیت پای مخاطب عام را هم به سالنهای نمایش باز کنیم. البته این موضوع حمایت همهجانبه مسئولین، وسواس متولیان فرهنگی و هنری استان را میطلبد که به هر قیمتی اجازه به روی صحنه رفتن هر نمایشی را ندهند تا بتوانیم کمکم تئاتر و نمایش را به سبد فرهنگی خانوار در این اوضاع سخت و بد اقتصادی اضافه کنیم.
.
.
* به نظر شما مهمترین مشکلات هنرمندان تئاتر و بازیگران چیست؟
مشکل اصلی هنرمندان تئاتر استان گیلان، کمبود امکانات و همچنین نداشتن حمایتهای مالی است. تمرینهای طولانیمدت، نداشتن امنیت شغلی، نبود فضای مناسب تمرین و هزینههای زیاد تولید باعث میشود که خیلی از هنرمندان نتوانند چنان که باید به فعالیت هنری خود ادامه دهند.
بازیگری تئاتر هنوز به عنوان یک شغل شناخته نشده است؛ تقریبا همه هنرمندان این شغل را با عشق ادامه میدهند و به دلیل غم نان مجبورند به این حرفه به عنوان شغل دوم نگاه کنند که نتیجه آن هم کاملا مشخص است. من به عنوان یک بازیگر باید تمام تمرکز و حواسم روی کار نمایش باشد که متاسفانه با توجه به شرایط ذکر شده عملا کاری نشدنی به نظر میرسد. راهحل هم حمایت سازمانی، ایجاد بسترهای آموزشی و فراهمکردن امکان اجراهای بیشتر و البته با کیفیتتر و گستردهتر است. بازیگری تعهد میخواد و این تعهد بدون حمایت خیلی سخت میشود.
* اکنون مشغول چه کاری هستید و چه برنامهای برای آینده دارید؟
در حال حاضر مشغول مطالعه روی چند نمایشنامه و چند پیشنهاد اجرایی هستم تا نقش بعدیم را با دقت و وسواس انتخاب کنم. برای من هر نقش یک چالش جدید است؛ بنابراین عجله نمیکنم و به دنبال تجربهای متفاوتتر و عمیقتر هستم. هدفم ادامهدادن مسیر حرفهای در تئاتر و حضور در اجراهای قدرتمند در استان و کشور است و تمام سعیام را میکنم که این اتفاق برایم رقم بخورد. چون عمیقا باور دارم که این جایزه برای من شروع یک رویای بزرگ است.
* از شما بابت وقتی که به ما اختصاص دادید و صبورانه و صمیمانه پاسخگوی سوالات ما بودید بسیار سپاسگزاریم و برای شما و اعضای گروه نمایش دل سگ آرزوی موفقیت و درخشش داریم.
عکسها از: امیر جهانی، حامد کریمپور و رضا شریفی
دیدگاهتان را بنویسید