رضا جلوس فعلی

شمال ما؛

 

در جامعه ایرانی، گاهی رفتارهایی دیده می‌شود که اگرچه کوچک به نظر می‌رسند، اما بیانگر شکاف‌های عمیق اجتماعی‌اند. یکی از نمونه‌های شاخص این رفتارها، چسب‌زدن روی پلاک خودرو برای دور زدن دوربین‌ها یا فرار از جریمه است. این عمل، به ظاهر یک تخلف فردی ساده است، اما وقتی در سطح شهرهایی مانند رشت یا دیگر کلان‌شهرها تکرار می‌شود، به نشانه‌ای از وضعیت بزرگ‌تر اجتماعی بدل می‌شود. چسب‌زدن روی پلاک، یا حتی دستکاری آن، تنها تلاشی برای پنهان کردن هویت در برابر قانون نیست؛ بلکه بازتابی از بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی و کمبود حس مسئولیت جمعی است.

از منظر جامعه‌شناختی، این مسئله با مفاهیم «اجتماع» و «جامعه» به خوبی قابل تحلیل است. طبق نظریه تونیس، اجتماع (Gemeinschaft) مبتنی بر روابط سنتی، خویشاوندی و آشنایی است، جایی که فرد برای گروه کوچک خود رفتار می‌کند. در مقابل، جامعه (Gesellschaft) مجموعه‌ای است از قراردادها، قانون، نظم عقلانی و مسئولیت‌های عمومی، که رفتار فرد باید برای کل قابل تعمیم باشد. مشاهده رفتارهایی مثل چسب‌زدن روی پلاک نشان می‌دهد که بسیاری از افراد هنوز ذهنیت اجتماع‌محور دارند؛ آنها قانون را نه به عنوان ساختار جمعی، بلکه به عنوان مانعی برای منافع فردی می‌بینند.

این شکاف میان ساختارهای بزرگ اجتماعی و فرهنگ غالب، علت دیگری برای بروز چنین رفتارهاییست. ما وارد جهان مدرن شده‌ایم: بزرگراه‌ها، دوربین‌ها، سیستم‌های حمل‌ونقل پیشرفته و قوانین ماشینی داریم، اما فرهنگ و رفتار اجتماعی متناسب با آن هنوز شکل نگرفته است. در اجتماعات کوچک، نظارت غیررسمی و نگاه جمعی رفتار افراد را تنظیم می‌کند، اما در کلان‌شهرها چنین مکانیسمی وجود ندارد. نتیجه این است که ناهنجاری‌های فردی راحت‌تر ظاهر می‌شوند، زیرا مردم هنوز عادت دارند منافع کوتاه‌مدت خود را بر منافع جمعی ترجیح دهند.

این وضعیت با کمبود اعتماد عمومی و حس بی‌عدالتی در اجرای قوانین تشدید می‌شود. وقتی شهروندان احساس می‌کنند قانون یکسان اعمال نمی‌شود یا مجریان قانون قابل اعتماد نیستند، انگیزه‌ای برای پیروی از قواعد جمعی ندارند. این دقیقاً همان «میل کم به جامعه شدن» است که در رفتارهای روزمره دیده می‌شود: هنوز ما بیشتر در منطق اجتماع زندگی می‌کنیم تا در منطق جامعه، و این وضعیت باعث می‌شود نظم اجتماعی و سرمایه جمعی به خطر بیفتد.

با این حال، نمی‌توان مسئولیت فردی را نادیده گرفت. رفتارهایی مانند دستکاری پلاک یا تخلف‌های مشابه، پیامدهای اخلاقی و عملی مهمی دارند: آنها نظم عمومی را مختل می‌کنند و به نوعی فرهنگ بی‌قانونی را تقویت می‌کنند. تغییر این روند نیازمند هم اقدامات نهادی—افزایش شفافیت، عدالت و اعتمادسازی—و هم تغییرات فرهنگی—تقویت حس مسئولیت‌پذیری و اخلاق جمعی—است. تنها زمانی می‌توان گفت جامعه ایرانی به سمت «جامعه» حرکت کرده است که قانون، اعتماد و اخلاق جمعی در هم تنیده شوند و افراد خود را نه تنها در قبال خویشان و دوستان، بلکه در قبال کل جامعه مسئول بدانند.

 

رضا جلوس فعلی – معمار (کارشناس ارشد مهندسی معماری)


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *