شمال ما: درختکاری اقدامی پسندیده و ارزشمند است و کسی آن را نفی نمیکند اما مهمتر از درختکاری، درختداری است؛ یعنی نگهداری و حفاظت از درختان.
«ماهان مهرو» یکی از کارشناسان برجسته و دلسوز حوزه محیط زیست استان گیلان است که تلاشهای بسیاری در راستای حفاظت از منابع طبیعی و حیات وحش و همچنین آگاهیبخشی به جامعه، بهویژه نسل جدید انجام داده است. وی در پروژههای مختلف مرتبط با حفاظت از جنگلها، منابع آبی و تنوع زیستی استان گیلان نقش مؤثری ایفا کرده است. به مناسبت هفته منابع طبیعی و روز درختکاری، گفتگویی با ماهان مهرو انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
شمال ما: چرا در سالهای اخیر، رویکرد دولت به جای حفاظت از عرصه جنگلها و حفظ درختان موجود، بیشتر بر نهالکاری متمرکز شده است؟
به نظر من، دو دلیل اصلی برای این رویکرد دولت وجود دارد. دلیل اول، نبود یا تخصیص ناکافی اعتبار برای حفاظت از جنگلهاست. پس از اجرای طرح توقف بهرهبرداری چوب از جنگلهای شمال، معروف به طرح تنفس جنگل، دولت متعهد شد هزینه مدیریت و حفاظت از این عرصهها را تأمین کند. اما در سالهای بعد، این بودجه نهتنها بهطور کامل، بلکه حتی در حد پنجاه درصد نیز محقق نشد. در نتیجه، جنگلها در عمل بدون سرپرست و حمایت مالی ماندند و دولت در تأمین هزینههای حفاظت ناتوان بود.
دلیل دوم، تمایل دستگاههای دولتی به اجرای اقدامات نمادین در کوتاهمدت است. نهالکاری، در ظاهر یک اقدام مثبت و قابل گزارشدهی محسوب میشود و امکان ارائه آمار عملکردی سالانه را فراهم میکند. اما در واقع، این اقدامات تأثیر بنیادینی در حفاظت از جنگلها ندارند و بیشتر جنبه تبلیغاتی دارند تا راهکاری پایدار برای حفظ منابع طبیعی.
شمال ما: پویشهای درختکاری که بهصورت سراسری و نمادین با حمایت بخش دولتی اجرا میشوند، تا چه حد مؤثر بودهاند؟ حفاظت و نگهداری از نهالها پس از کاشتهشدن در این طرحها را چگونه ارزیابی میکنید؟
در نگاه کلی، درختکاری اقدامی پسندیده و ارزشمند است و کسی آن را نفی نمیکند. اما مهمتر از درختکاری، درختداری است؛ یعنی نگهداری و حفاظت از درختان. اگر بررسی کنیم که طی این سالها چه تعداد از درختان کاشتهشده در این برنامههای نمادین به مرحله بلوغ رسیدهاند و چقدر از آنها بهدرستی مراقبت شدهاند، آمار نشان میدهد که درصد موفقیت بسیار پایین است. بسیاری از این نهالها یا خشک شدهاند یا در مناطقی کاشته شدهاند که حفاظت کافی از آنها انجام نشده و در معرض آسیبهایی مانند چرای دام قرار گرفتهاند.
بنابراین، انتظار اصلی از سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور این است که پیش از هر چیز، حفاظت از منابع موجود را در اولویت قرار دهد؛ یعنی صیانت از میراث گرانبهایی مانند جنگلهای هیرکانی، جنگلهای زاگرس و سایر نواحی رویشی ایران. پس از آن، واکاری و احیای عرصههای جنگلی تخریبشده باید در دستور کار قرار گیرد. در این چارچوب، پویشهای درختکاری که با هدف ترویج فرهنگ درختکاری و جلب مشارکت مردمی برگزار میشوند، اقدامی مثبت هستند، اما نباید جایگزین وظایف اصلی سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور شوند. دولت، مطابق اصل ۴۵ قانون اساسی و در راستای صیانت از انفال، باید در این حوزه سرمایهگذاری کند. این موضوع چنان مهم است که رهبر انقلاب نیز هر سال در ۱۵ اسفند بر لزوم آن تأکید میکنند و انتظار میرود که در کنار اقدامات نمادین، گامهای جدیتری در راستای حفاظت از منابع طبیعی کشور برداشته شود.
شمال ما: نقش سازمانهای مردمنهاد محیطزیستی در درختکاری و حفاظت از درختان را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا تاکنون فعالیت این سازمانها در استان گیلان موفقیتآمیز بوده است؟
سازمانهای مردمنهاد هر ساله بهطور مستمر در زمینه درختکاری فعالیت میکنند؛ چه از طریق همکاری با سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور و اداره کل منابع طبیعی استان گیلان و چه در تعامل با شهرداریها و سایر نهادهایی که از آنها دعوت میکنند.
یکی از نمونههای موفق این اقدامات، پروژه «بانی جنگل» در روستای لیشک، شهرستان سیاهکل است که توسط موسسه سبزکاران بالان اجرا میشود. این پروژه که پنج سال است در حال احیای یک عرصه جنگلی مخروبه است، امسال نیز در هفته منابع طبیعی، گروهها و شرکتهای مختلف را در راستای مسئولیت اجتماعیشان به درختکاری دعوت کرده است. این عرصه ۹۰ هکتاری تحت حفاظت جامعه محلی قرار دارد و با نصب سیمخاردار و ایجاد حصار، از ورود دام جلوگیری شده است. تاکنون بیش از ۷۰ هزار نهال در این منطقه کاشته شده و حتی در دو نوبت پس از آتشسوزی، عملیات درختکاری مجدداً انجام شده است. بسیاری از نهالهای کاشتهشده در سالهای گذشته که دچار حریق نشده بودند، اکنون به رشد مطلوبی رسیدهاند. این پروژه را میتوان یکی از نمونههای نسبتاً موفق در استان گیلان دانست.
همچنین، انجمن رفتگران طبیعت استان گیلان با همکاری هیئت کوهنوردی شهرستان لاهیجان، هر ساله در یک عرصه ۶ هزار متری اقدام به درختکاری کرده است. هدف این پروژه، احیای یک عرصه جنگلی مخروبه و ایجاد یک سایت آموزشی برای دانشآموزان است. این طرح حدود ۵۰ درصد موفقیتآمیز بوده و بهعنوان یک پروژه درختکاری بر نگهداری از نهالها تأکید شده است. برای حفاظت از این عرصه، سیمخاردار کشیده شده و تقریباً نیمی از نهالهای کاشتهشده در چهار سال گذشته به ثمر نشستهاند. با این حال، همچنان نیاز به کار بیشتری وجود دارد.
باید توجه داشت که تخریب جنگل فرآیندی بسیار آسان، اما احیای آن فرآیندی طولانی و زمانبر است که نیازمند تلاش مستمر و پیگیری جدی است.
شمال ما: تا چه حد فعالیتهای هنری مانند سینما، موسیقی و نقاشی در عرصه محیطزیست، به ویژه درختکاری و حفاظت از جنگلها، اثرگذار بودهاند؟ آیا نمونهای از این فعالیتها در استان گیلان وجود دارد؟
هنر، عرصهای گسترده و پرطرفدار است و هنرمندان، به دلیل نفوذ و تأثیری که در جامعه دارند، میتوانند در حوزههای مختلف، از جمله ترویج فرهنگ حفاظت از منابع طبیعی، نقش مهمی ایفا کنند. جلب مشارکت هنرمندان در این زمینه، اقدامی ارزشمند و مؤثر است اما به شرطی که این فعالیتها مستمر باشند و صرفاً جنبه نمادین نداشته باشند. انتظار میرود که هنرمندان، با توجه به مسئولیت اجتماعی خود، در راستای ترویج درختکاری و حفاظت از منابع طبیعی نقش فعالتری ایفا کنند.
در استان گیلان، فعالیتهای هنری مرتبط با محیطزیست بهتدریج در حال شکلگیری است اما هنوز بهطور گسترده و اصولی پیگیری نشدهاند. هرچند در گذشته برخی اقدامات نمادین انجام شده، اما هنوز نمیتوان نمونهای مشخص و تأثیرگذار را نام برد که بهطور سیستماتیک و با چارچوب مشخصی، بر تبلیغ، ترویج، کاشت و نگهداری اصولی درختان تمرکز داشته باشد. با این حال، هنر میتواند بهعنوان ابزاری قوی برای آگاهیبخشی در این زمینه مورد استفاده قرار گیرد و جای کار بسیاری در این حوزه وجود دارد.
شمال ما: چگونه میتوان کمبود فضای سبز شهری را در شهرهای استان، بهویژه در رشت که برای آرامش و استرسزدایی شهروندان کافی نیست، جبران کرد؟
متأسفانه، سرانه فضای سبز شهری در استان گیلان، بهویژه در شهر رشت، بسیار پایین است. برای جبران این کمبود، چند راهکار قابل اجراست؛ اولین راهکار، توسعه فضای سبز عمودی و استفاده از گیاهان آپارتمانی، بامهای سبز و تراسهای سبز است. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، ساختمانهای سبز (ساختمانهایی با رعایت کامل اصول محیط زیست) بهعنوان راهحلی برای جبران کمبودها مورد استفاده قرار میگیرند. تشویق شهروندان به نگهداری گیاهان آپارتمانی و ایجاد فضای سبز در تراسها و پشتبامها، میتواند تا حدی این کمبود را جبران کند. دومین راهکار، جایگزینی گونههای بومی به جای گونههای غیربومی و آسیبزا است. یکی از مشکلات فعلی فضای سبز شهری، استفاده از گونههای غیربومی نامناسب است. به عنوان مثال، چنار به دلیل سیستم ریشهای سطحی و رونده، موجب آسیب به پیادهروها، لولههای آب و گاز میشود. در مقابل، گونههای بومی مانند افرا، انجیلی و برخی درختان جنگلهای هیرکانی، سازگاری بهتری با اقلیم منطقه دارند. در برخی شهرهای دیگر مانند تنکابن، درختان نارنج بهطور گسترده در معابر کاشته شدهاند که علاوه بر سرسبزی همیشگی، زیبایی و کارایی بیشتری دارند. چنین رویکردی میتواند در رشت نیز اجرا شود. و سومین راهکار افزایش تعداد پارکها و فضاهای سبز عمومی توسط شهرداری است. شهرداریها باید با توسعه پارکها و بوستانهای شهری، به افزایش سرانه فضای سبز کمک کنند. ایجاد فضاهای سبز در محلههای پرتراکم و حاشیهای، احداث پارکهای خطی در حاشیه رودخانهها و خیابانهای اصلی، و کاشت درختان مقاوم و سازگار در معابر، از جمله اقداماتی است که میتواند این کمبود را جبران کند.
شمال ما: مدیریت شهری باید چه راهکارهایی برای حفاظت از درختان و پوشش گیاهی در اجرای طرحهای عمرانی مانند طرح میثاق شهرداری رشت در نظر بگیرد؟
برخی از تخریبها به ناچار اجتنابناپذیر است اما امروزه، تکنولوژیهای پیشرفتهای در دسترس است که امکان جابجایی درختان بهصورت سالم همراه با ریشه و خاک اطراف آنها را فراهم میکند. در استان گیلان نیز تجربههایی در این زمینه وجود داشته و میتوان از این روشها برای حفظ درختان ارزشمند استفاده کرد. در مورد طرح میثاق رشت، جدا از بحث درستی یا نادرستی این پروژه در حل معضل ترافیک، خسارتی که به فضای سبز شهری وارد شده، باید به بهترین شکل جبران شود. این جبران نباید صرفاً نمادین باشد، بلکه سرانه فضای سبز شهری باید به میزان چند برابر درختان از دسترفته افزایش یابد. امید است که در برنامههای شهری آینده، حفظ پوشش گیاهی در اولویت قرار گیرد و اجرای پروژههای عمرانی با حداقل آسیب به طبیعت و حداکثر جبران خسارتهای زیستمحیطی همراه باشد.
شمال ما: کدام درختان بومی برای کاشت انبوه در شهرهای جلگهای و کوهپایهای گیلان مناسبتر هستند؟
انتخاب گونههای درختی مناسب برای کاشت انبوه، بستگی به موقعیت جغرافیایی و اقلیم هر منطقه دارد. بهعنوان مثال، درختانی که در شهر املش با توجه به موقعیت کوهپایهای آن رشد میکنند، بیشتر به اقلیم جنگلهای هیرکانی نزدیک هستند. در مقابل، درختانی که برای کاشت در رشت یا آستانه اشرفیه مناسباند، ممکن است تفاوتهایی داشته باشند. بر اساس تجربه، برخی از گونههای بومی در مناطق جلگهای گیلان سازگار بوده و قابلیت رشد بالایی دارند مثل افرا، سپیدار، پلت و انجیلی که یکی از گونههای ارزشمند جنگلهای هیرکانی محسوب میشود. این درختان علاوه بر رشد مناسب، نقش مهمی در ایجاد فضای سبز پایدار و سازگار با اقلیم گیلان دارند و میتوانند در کاشت انبوه مورد استفاده قرار گیرند.
شمال ما: برای کسانی که یک باغچه کوچک دارند و علاقهمندند با کاشت درخت، میزبان پرندگان شوند و از دیدن و شنیدن آواز آنها لذت ببرند، چه درختانی را پیشنهاد میکنید؟
برخی از گونههای درختی که هم از نظر زیباشناسی و هم از نظر جذب پرندگان گزینههای خوبی هستند، عبارتاند از شاهبلوط که در گذشته در مناطق جلگهای گیلان یافت میشد و هنوز در مناطقی مانند روستای بازکیاگوراب و شاهبلوط محله وجود دارند. علاوه بر زیبایی، میوه شاهبلوط نیز ارزشمند و مغذی است. اگر امکان تهیه نهال آن را دارید، گزینهای بسیار مناسب خواهد بود. انجیر که مثمر و همیشهسبز است و میتواند بهخوبی در فضای باغچه رشد کند. میوه انجیر نیز پرندگان بسیاری را جذب میکند. گونههای غیرمثمر مناسب برای جذب پرندگان هم انجیلی، افرا، شیردار، پلت و سپیدار هستند. این درختان علاوه بر زیبایی، محیطی مناسب برای استراحت و تغذیه پرندگان ایجاد میکنند و میتوانند به فضای باغچه شما جلوهای طبیعی و دلنشین ببخشند.
شمال ما: بخش زیادی از فعالیتهای شما در عرصه محیطزیست به آموزش کودکان و نوجوانان و فرهنگسازی برای نسل جدید اختصاص دارد. چقدر نسل جدید را علاقهمند و دغدغهمند به مسائل محیطزیست میبینید؟
در نسل ما، آموزش محیطزیستی بهطور جدی وجود نداشت. ما بیشتر از طریق تجربیات شخصی یا تحصیلات دانشگاهی با برخی مفاهیم آگاه شدیم. بنابراین، لازم است که امروز دانش و تجربیات موجود در زمینه محیطزیست به نسل جدید منتقل شود. بسیاری از کودکان امروزی به دلیل زندگی ماشینی و شهری، از طبیعت فاصله دارند. با توجه به استفاده زیاد از تکنولوژی، مانند موبایل، تبلت و کامپیوتر، آنها به تجربههای عملی در دل طبیعت نیاز دارند.
برگزاری کلاسهای آموزشی در محیطهای طبیعی مانند جنگلها، تالابها و در کنار منابع آبی میتواند به این نسل کمک کند که درک بهتری از طبیعت استان و زادگاه خود داشته باشند. این فعالیتها باید مستمر و ادامهدار باشد. خوشبختانه، وزارت آموزش و پرورش امروز به این درک رسیده که باید با همکاری نهادهای مختلف و فعالان محیطزیست، بستری فراهم شود که بتوانیم به دانشآموزان، بهویژه کسانی که از محیطهای طبیعی دور هستند و در شهرها زندگی میکنند، آموزشهای لازم را ارائه دهیم.
به نظر من، نسل جدید تمایل زیادی به یادگیری در زمینه محیطزیست دارد. آنها تشنه یادگیری هستند و علاقهمندی بسیاری به مسائل محیطزیستی نشان میدهند. وقتی مباحث محیطزیستی مطرح میشود، سؤالات خوبی از آنها میشنویم و این نشاندهنده دغدغه و علاقهمندی آنان است. دانشآموزان دوره اول و دوم دبیرستان نیز بهخاطر دسترسی به اینترنت و منابع آموزشی آنلاین، اطلاعات خوبی دارند و تمایل به جستجو و یادگیری بیشتر از خود نشان میدهند.
امیدواریم که بتوانیم به این نسل، که بسیار دغدغهمند و علاقهمند است، آموزشهای محیطزیستی مستمر و کاربردی را ارائه دهیم و زمینهای را برای آگاهی و مسئولیتپذیری بیشتر آنها در حفظ محیطزیست فراهم کنیم.
دیدگاهتان را بنویسید