لبخندهای آویخته از درد زنان آسیبدیده جامعه من میگوید و از ادامه داشتن زندگی و جاری بودن عشق با وجود تمام دردها پیام میدهد…
شمال ما: «مهتاب مصلحی» متولد ۱۳۶۶، دانشآموخته شیلات، کارشناس کارگردانی سینما و دارای گواهینامه فیلمسازی MCA از آلمان است که در آثار متعددی به عنوان بازیگر، برنامهریز، دستیار کارگردان و کارگردان حضور داشته است.
وی در سریالهای برنا، گره، وارش، افرا و… و همچنین چندین فیلم کوتاه و سینمایی و نیز تئاترهای مادر رئیس جمهور، زمستان ۶۶، میخواهم فراموش کنم، پوست ماری، ۱۳ آذر ایستگاه اتوبوس و… به عنوان بازیگر ایفای نقش کرده است.
این هنرمند گیلانی نمایشهای ۱۳ آذر ایستگاه اتوبوس و قاب خورشید و همچنین فیلمهای کوتاه نهال و نزدیکتر از دور را کارگردانی کرده است و در طول فعالیتهای هنری خود توانسته جایزه تقدیر کارگردانی جشنواره تئاتر ققنوس در تابستان سال ۱۴۰۰ و جایزه اول کارگردانی جشنواره تئاتر زندانهای کشور در سال ۱۴۰۳ را کسب نماید.
قرار است مهتاب مصلحی نمایش «لبخندهای آویخته» را با کارگردانی و بازیگری خود و سایر بازیگران و عوامل از ۲۷ بهمن تا ۶ اسفند در تالار مرکزی رشت به روی صحنه ببرد. خبر اجرای این نمایش بهانهای شد تا با وی گفتگویی ترتیب دهیم که با هم میخوانیم:
شمال ما: فعالیت هنری به ویژه تئاتر را از چه سنی و چگونه آغاز کردید؟
از سال ۱۳۹۵ بعد از اینکه از اداره شیلات بیرون آمدم، رسما و پیوسته فعالیت هنری خود را آغاز کردم.
شمال ما: با توجه به گستردگی فعالیتهای فرهنگی و هنری شما بهویژه در حوزه شعر، تئاتر و تصویر، دغدغه اصلیتان چیست؟
سالهاست که شعر مینویسم ولی همیشه گفتهام که شاعر نیستم و فقط برای دل خود و ارضای روح و روانم مینویسم. از زمانیکه تئاتر و تصویر کار کردهام دغدغهام زدن حرفها و مشکلاتی بوده که همیشه گریبان آدمها بهخصوص زنان جامعه ما رو گرفته است. برای همین اولین تجربه کارگردانی نمایشم را که اجرای عموم دارد به کاری کاملا در فضایی زنانه با نگاهی به آسیبهای اجتماعی آنان اختصاص دادم.
شمال ما: با توجه به اینکه شما مادر و همسر هستید، چقدر حمایت و پشتیبانی خانواده در ایفای نقش اجتماعی شما موثر بوده است؟
قطعا وقتی زنی کاری را بیرون از خانه شروع میکند اگر حمایت و دلگرمی همسر را نداشته باشد به هیچوجه پیشرفت نخواهد کرد و حتی قدم برداشتن در آن مسیر هم برایش امکانپذیر نخواهد بود، خدا را شاکرم که همسر و پسرم و همچنین پدر و مادرم همراه و در کنار من بودهاند و هستند و مشوقهای من برای ادامه راه خواهند بود.
شمال ما: لبخندهای آویخته از چه زمانی و چگونه کلید خورد؟
جرقه لبخندهای آویخته زمانی خورد که من مدتها مربی بند نسوان زندانها بودم و خاطرات و زندگی این زنان برای من دغدغهساز بود و مدام ذهنم را درگیر میکرد. سالها با این مساله کلنجار رفتم تا اینکه توانستم به کمک دوست بزرگوارم «عبداله بهادری»، خاطرات زندگی آنان را به نگارش درآورم و استارت کار را در سال ۱۴۰۲ بزنم اما متاسفانه پروژه به دلایلی کنسل شد و بعد از ماهها از مهر ۱۴۰۳ مجددا تمرینات را شروع کردیم.
شمال ما: فرایند تمرین تا اجرای لبخندهای آویخته چقدر طول کشید و چه چالشهایی را برای تمرین و اجرا پیشرو داشتید؟
بازه زمانی تمرینات حدودا چهار ماه طول کشید و در زمان تمرین چالشی جز تغییر بازیگر نداشتیم ولی در پروسه گرفتن مجوز و بازبینی و گرفتن سالن مشکلاتی بود که در این مقوله نمیگنجد و بسیار علاقمندم که با مدیران و مسئولان ذیربط در مورد این چالشها صحبت کنم. مهمترین مشکل در تئاتر، نبودن سرمایهگذار یا تهیهکننده است؛ متاسفانه در گیلان فقط تعداد انگشتشماری تهیهکننده برای تئاتر وجود دارد که آن عزیزان هم فقط با چند گروه خاص و اشخاص خاص کار میکنند.
شمال ما: لطفا از حال و هوای حاکم بر گروهتان برای مخاطبان ما بگویید.
خدا را شاکرم برای داشتن یک تیم همدل، همراه، پرانرژی و بیحاشیه، زنان و دخترانی از جنس سرزمینم که همگی دغدغهمند تئاتر هستند و دلسوزانه و بیمنت در کنار من بودند. خوشبختانه هوای عشق، زندگی و لطافت مادرانه در گروه من جریان دارد.
شمال ما: لبخندهای آویخته قرار است چه پیام یا حسی را به مخاطبان منتقل کند؟
لبخندهای آویخته از درد زنان آسیبدیده جامعه من میگوید و از ادامه داشتن زندگی و جاری بودن عشق با وجود تمام دردها پیام میدهد و به ما تلنگر میزند که شاید خیلی وقتها خودمان مقصر اصلی رنجهایمان باشیم.
شمال ما: چقدر به استقبال مخاطبان و ایجاد ارتباط بین آنان و لبخندهای آویخته امیدوار هستید؟
اگر جامعه هدف، مخاطبین تئاتر، دغدغهمند هنر باشند که چه بسا بسیاری هستند، قطعا بازخورد خوبی خواهیم گرفت بالاخص از بانوان.
شمال ما: آیا پس از پایان اجرای لبخندهای آویخته، گروه به فعالیت خود ادامه خواهد داد؟
من گروه ثبتشده خاصی ندارم ولی همین دوستان، هفتگی و مداوم، بهصورت دلی و دورهمی به تمرین میپردازیم و قطعا باز در کنار هم پروژههای دیگری را استارت خواهیم زد.
شمال ما: فضای تئاتر استان گیلان را چگونه ارزیابی میکنید؛ آیا روند رو به جلو را طی میکند؟
من کارشناس این حوزه نیستم ولی بهعنوان یک مخاطب عرض میکنم که متاسفانه کیفیت کارهایی که به روی صحنه میرود بسیار پایین است و بدترین قسمت آن، محتوای بسیار زننده اکثر نمایشهاست که مخاطبین را نیز به همان سمت میکشد. عجیبتر اینکه این نمایشها به راحتی از فیلترها رد میشوند و به اجرای عمومی میرسند. کاش به دیدگان و گوش مخاطب خود احترام بگذاریم.
شمال ما: استقبال مردم گیلان از آثار نمایشی چگونه است و چقدر حضور آنان در سالنهای تئاتر میتواند به حیات و پویایی این هنر کمک کند؟
در کل مخاطب تئاتر در استان ما خیلی بیشتر و بهتر از برخی استانهای دیگر است. ولی متاسفانه سلیقهها اکثرا به سمت نمایشهای آزاد، جُنگ و کمدی رفته است که بیشتر آنها بیمحتوا هستند. امیدوارم زین پس آنقدر تئاترهای فاخر و پرمحتوا تولید شود که مخاطبهای فعلی را راضی کند و نیز مخاطبان جدید جذب نماید. قطعا تئاتر به تماشاچی زنده است و اگر مخاطبی نباشد اجرایی هم نخواهد بود.
شمال ما: بهعنوان آخرین سوال چه برنامهای برای آیندهتان دارید؟
قطعا وقتی در این راه قدم گذاشتم، هدفم این بوده که با تجربهکردن، به سوی جلو حرکت کنم. اولین قدمها همیشه سخت و پر از سنگلاخ و فراز و نشیب است ولی من محکمتر از قبل برای آینده قدم برمیدارم و در تئاتر بهخصوص در بازیگری و همچنین در حوزه فیلمسازی تلاش و فعالیت بیشتری خواهم کرد.
شمال ما: بسیار خوشوقتیم که افتخار گفتگو با شما هنرمند عزیز را داشتیم و برای شما آرزوی موفقیت میکنیم.
از شما سپاسگزارم که این فرصت را به من دادید تا چندی از لبخندهای آویخته بگویم.
دیدگاهتان را بنویسید