شمال ما؛
گیلان پربارشترین استان کشور با میانگین بارش سالانه حدود ۱۰۰۰ میلیمتر است که از متوسط سالانه بارش دنیا که حدود ۷۵۰ میلی متر است؛ بیشتر بوده و بیش از ۴ برابر بارش متوسط سالانه کل کشور ایران است.
اما همین بارانیترین استان کشور برای تامین آب کشاورزی موردِ نیاز کشت محصول استراتژیک برنج در بیش از ۷۰ درصد شالیزارهای استان و حتی تامین آب شرب برخی از مناطق گیلان، نیازمند بارش در حوضه آبریز سدِّ سفیدرود است که از ۵ استان اردبیل، کردستان، زنجان، قزوین و البرز بهسمتِ گیلان سرازیر میشود.
حال سوال این است چرا حجم عمدهای از این بارش که در پهنه گیلان میبارد از دسترس خارج شده و به دریا میریزد؟ چرا استان گیلان در اکثر سالها، طی فصل کشت با معضل تامین آب مواجه است و احتمالاً با توجه به رشد جمعیت مهاجر، معضل تامین آب مصارف شهری، و با توجه به شرایط گرمایش جهانی و تغییر میزان و الگوی بارشها، آیا نباید اهدافی که برای تامین آب استان از منابع داخلی موردِ توجه است را به ثمر رساند.
در ابتدای یادداشت تکلیف خودمان را مشخص کنیم و بدانیم که گیلان از معدود بخشهایی از ایران است که در هر چهار فصل سال و حتی در گرمترین ماههای سال (تیر و مرداد) شرایط بارش را تجربه میکند و در برخی موجهای بارشی، مقادیر گسترده و زیاد ِ بارش تابستانه حتی میتواند منجر به وقوع سیل و جاری شدن سیلاب و خسارت به شالیزارها شود.
به عنوان نمونه در موج بارشی ۱ تا ۸ مرداد ۱۴۰۳، در برخی ایستگاه گیلان حتی تا بیش از ۱۰۰ میلیمتر بارش بارید بهطورِمثال بارش ایستگاه آستارا به ۱۵۲ میلیمتر رسید. وقوع بارشهای بهنگام از فروردین ماه تا تیرماه، بهویژه در سالهای اخیرکه ذخیرۀ آبی سدِّ سفیدرود با محدودیتهای، توانسته تا حد زیادی در شالیزارهای گیلان، چه شالیزارهای تحتِ شبکه سفیدرود و چه شالیزارهای سنتی آبخور، بحران تامین آب را کاهش دهد.
بهعبارتِدیگر این بارشها بهویژه در ماههای اردیبهشت تا تیرماه، بهعنوانِ بارش موثر، حتی نقشی مهمتر در رهایی مزارع برنج استان از شرایط خشکسالی برنج داشته و دارد.
نگاه عمده در فلات ایران یا به دیدگاه کلیتر در مناطقی که در عرضهای جغرافیایی جنبحاره در منطقه خشک و نیمهخشک قرار گرفتهاند، تقسیم سال از لحاظ منابع رطوبتی به فصل سردِ مرطوب و فصل گرمِ خشک است و تمامی سامانههایی که پیرامون ذخیره و استحصال آب در فلات ایران شکل گرفت و توسعه یافتهاست هم بر مبنای همین سازوکار بوده ازجمله قنات، آبانبار و سد.
در این فلات گسترده که آن را ایران مینامیم دو نقطه است که شرایطی بهنسبه متفاوت از لحاظ رژیم بارشی دارند. گیلان و سیستان و بلوچستان. گیلان تنها استانی به غیر از مناطق جنوبشرقی کشور میباشد که دارای بارش تابستانی است و البته که بارش تابستانی گیلان هم حجم قابلِ توجهای دارد و هم سهم مهمی در میزان بارش فصلی استان، سهمی ۱۸ درصدی.
میزان بارش تابستان گیلان بهویژه با توجه به نقش پررنگ شهریور ماه، رقمی قابلِ توجه است. در این میان نقش بارشهای شهریور ماه سهم مهمی از بارش تابستان گیلان دارد اما اگر همین بارش شهریور هم حذف شود باز میزان بارش در ماههای مثل تیر و مرداد هم در بسیاری از سالها قابلِ اعتنا است. این بارشها بهویژه در ماه تیر بهعنوانِ یک بارش موثر حتی نقشی مهمتر در رهایی مزارع برنج استان از شرایط خشکسالی برنج داشته و دارد.
اما سوال اصلی؛ چرا بارشهای گیلان را از دست میدهیم؟ اگرچه حدود ۷۰ درصد بارشهای گیلان در فصول پاییز و زمستان میبارد که عملاً کشاورزی در استان رونقی ندارد و این حجم بارش بهطور مستقیم به دریا میریزد؛ اما آیا میتوان با درنظر گرفتن حقابههای زیستمحیطی دریای کاسپین، بخشی از این بارش را ذخیره کرد؟
آیا روشی برای ذخیرهسازی و مدیریت مصرف آب در موجهای بارشی بهاره و تابستانه در داخل استان وجود دارد که در فصل کشاورزی، کمتر وابسته به ذخیره آب سدی مانند سفیدرود که از ۵ استان دیگر تغذیه میکند؛ باشیم؟
این روزها گیلان و ایران شرایطی را پشت سر میگذارد که اگر بیتعارف به آن بپردازیم همه چیز در هالهای از ابهام قرار دارد. اصولاً یکیاز تبعات گرمایش جهانی و تغییر آبوهوا، افزایش تغییرپذیری و تردید در تحقق پیشبینیها است.
روزهای تردید و تغییرپذیری. شاید توجه کمی به این مسئله برانگیخته شده باشد که نه تنها مردم بلکه بسیاری از کارشناسان هم الگوهای آبوهوایی برایشان سردرگمکننده است. جایی میبارد و جایی نمیبارد و آن زمانکه باید ببارد، نمیبارد.
حداقل در یک دهۀ اخیر کم نبوده سالهای که با فروردین و اردیبهشتهای خشک همراه بودهاست، خشک به معنای واقعی کلمه و کم نبوده پاییزها و زمستانهای خشک و آفتابی. بهعنوانِمثال، در یک دهۀ اخیر آبان ماه بهعنوانِ پربارشترین ماه در جلگه گیلان ۶ سال خشک را پشت سر گذاشته که مورد قابلِ توجه آن ماه آبان ۱۴۰۲ با ۷۰ درصد خشکی بوده است.
خوب در این شرایطی که به الگوهای آبوهوایی هیچ اعتمادی نمیتوان کرد، تنها باید دم را غنیمت شمرد، یعنی هر وقت که باران بارید، آنرا باید ذخیره کرد. تابستان زمستان ندارد. این مسئله همه چیز را تحتِ سلطه خود قرار دادهاست.
نباریدنها و باریدنها همگی تجربههای نو را عرضه میکنند. در این برزخ، سدها با تمام معایبی که برایشان در نظر گرفته شده یکیاز راههای عملی ذخیرهسازی آب هستند. در این فلات خشکیده که همیشه از ناهنجاریهای بارش رنج میبرد حتی در این بینظمیهای بارش، نقش حیاتی خود را همچنان بازی میکنند.
بنابراین مدیریت داشتههایمان امری است مهم. این سدها هرچند احداثشان به نظر برخی از صاحب نظران محیطزیست یا به صلاح نبوده و یا الزامات محیطزیستی در آن مورد توجه قرار نگرفته است. با اینحال کاری است که شده، بنابراین اگر این کار شده را ی مسئله بد بدانیم و یک تهدید، باید این تهدید را تبدیل به فرصت کرد.
ما در داخل استان گیلان هنوز از معدود و یا تنها استانی هستیم که سدی قابلِ توجه نداریم. فقط یک سدِّ ذخیرهای به نام شهربیجار که برای مصارف آشامیدنی در نظر گرفته شده، سد قابل توجهای دیگری نداریم. علیرغم اینکه این استان اقتصادی کشاورزمحور دارد.
حال اگر هنوز تکیه و توجه جلگه مرکزی گیلان را به آب ذخیره شده سدِّ سفیدرود بگذاریم باز این سد در جغرافیایی قرار گرفته که همچنان از شرایط آبوهوایی و بارشهای آبوهوای گیلان متاثر نیست و تابستاناش وابسته به شرایط خشکِ تابستان فلات ایران است.
دو سد در حال احداث اما در شرق و غرب گیلان شاید، راهی برای کاستی این فقدان باشد. سدِّ مخزنی پلرود یکیاز طرحهای بزرگ تامین آب استان است که مطالعات شناسایی و اولیه آن از سال ۵۶ آغاز شد و مطالعات تکمیلی آن بین سالهای ۶۲ لغایت ۸۴ خاتمه یافته است.
ارتفاع این سد ۱۰۰ متر و حجم مخزن آن ۱۳۲ میلیون مترمکعب. قدرت تنظیم سالانه آن ۲۰۵ میلیون مترمکعب است. سال شروع به احداث این سد، ۱۳۸۹ است. هدف از ساخت سدِّ مخزنی پلرود، ذخیره و تنظیم آب رودخانه پلرود که دومین رودخانه بزرگ استان گیلان است میباشد که با ساخت آن، امکان آبیاری بالغ بر ۲۷۰۰۰ هکتار از اراضی شالیکاری و باغهای شهرستانهای رودسر و اَملَش و تامین آب شرب ۷ شهر بزرگ شرق گیلان (رحیمآباد، رودسر، لنگرود، واجارگاه، کلاچای، اَملَش و کومله) به میزان ۴۰ میلیون مترمکعب در سال و نیز تامین انرژی برق آبی به میزان ۷۰ گیگاوات در سال میسّر خواهد شد.
سدِّ دیگر و البته پُرحاشیه گیلان سد شفارود است. سابقه مطالعاتی–اجرایی طرح از سال ۱۳۵۳، مطالعات مختلف در سالهای ۱۳۶۰ و ۱۳۶۹ ساخت این سد از نیمه دوم سال ۱۳۹۲ در شهرستان رضوانشهر و در حوضه آبریز آغاز شدهاست.
در برنامههای این سد تامین آب شرب شهرستانهای رضوانشهر و تالش در افق ۱۴۲۵ به میزان ۲۳.۱ میلیون مترمکعب در سال، تامین آب کشاورزی به میزان ۳۲.۹ میلیون مترمکعب درسال، تامین آب صنایع به میزان ۱۰ میلیون مترمکعب در سال، تولید انرژی برق آبی (دو واحد نیروگاهی هرکدام به ظرفیت ۲.۳ مگاوات ساعت) است.
فارغ از اعتراضات محیطزیستی، آنچه از خدشه بر طبیعت مناطق توسط این سدها مانده نه تنها جبرانناپذیر است، بلکه مغفول ماندن نهایی نشدن این سدها نه دردی از محیطزیست دوا میکنند و نه دردی از مشکل بیآبی.
اگر بیآبی و مشکلات و تبعات ناشی از آن را یکی از دیگر معضلات تعرضِ آتی به محیطزیست ندانیم. سفیدرود را رمقی نیست. هرچند دهها سال است حتی امروز در زمانهای که جور طبیعت و انسان باعث شده نفسی برایش نماند، توان استان را نگه داشتهاست که اگر نبود، سالها جلگۀ مرکزی و کشاورزیاش در برهوتی غرق میشد.
غرق در خشکی، تغییر کاربری اراضی، از بین رفتن زندگی مردمان این جلگه. آبوهوای گیلان هم هرچند همچنان تنها امید است اما گاهی بیمهر است. هرچند همچنان بارشهای موثر آن در تمامی فصول، رهاییبخش از بحرانهای بوده که همیشه ما را در خود فرو میخواست ببرد.
در زمانه تردیدهای محیط زیست که ابعاد مختلف حیات انسان را مورد تهدید قرار میدهد، باید توان کاهش اثرات و تابآوری محیط زندگیمان را افزایش دهیم. آنگونه است که شاید حتی این جلگه سرسبز، توان یاریامان را داشته باشد.
«دکتری آبوهواشناسی/ دکتری هواشناسی»
«نیما فریدمجتهدی/سمانه نگاه»
منبع: مرور
دیدگاهتان را بنویسید